در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نریمان ماهد درباره نمایش کابینت: در وصف نمایش «کابینت» کابینت اثری در مرز میان واقعیت و ذهن است؛ اجر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:00:41
نریمان ماهد (narimanmahed)
درباره نمایش کابینت i
در وصف نمایش «کابینت»

کابینت اثری در مرز میان واقعیت و ذهن است؛ اجرایی مینیمال که با زبان استعاری و ساختار مونولوگ، به درون روانِ زنی فرورفته در انزوای خود می نگرد. پیمان قدیمی در این اثر از فرم به‌ عنوان محتوای اصلی استفاده می‌ کند، یعنی صحنه و فضا نه پس‌ زمینه و مکمل روایت، بلکه خودِ شخصیت‌ هستند. عنوان نمایش، هرچند که اشاره ای در روایت به آن شده بود، همانند استعاره‌ ای از ذهن بسته و پرآشوب کاراکتر، معنا پیدا می‌ کند.
روایت بر پایه‌ تک‌ گویی شکل گرفته و در عین سادگی بیرونی، از نظر ذهنی چند لایه است. متن از همان ابتدا با شکست دیوار چهارم کار خود را آغاز میکند. و سپس با تنها گذاشتن مخاطب در عمق افکار و قضاوت ها مسیراش را ادامه می دهد.
قدیمی با حذف ساختار خطی، تماشاگر را وارد ذهن آشفته شخصیت می‌ کند؛ جایی که خاطره، کابوس و گفتوگو در هم تنیده می‌ شوند. این ساختار باز یادآوری از نمایش های پست‌ دراماتیک است که در آن، علت و معلول جای خود را به تجربه و احساس می دهند.
با این حال، گاهی متن میان روایت شاعرانه و بیان گزارشی در نوسان است و از انسجام عاطفی فاصله می گیرد. نقطه‌ قوت، نحوه‌ ورود جزئیات روزمره ... دیدن ادامه ›› در بازتاب ذهن بیمار است.
پیمان قدیمی در مقام کارگردان، با هوشمندی فضا را محدود اما معنا را گسترده ساخته است. صحنه‌ای ساده با اشیایی اندک، تبدیل به جهانی ذهنی می شود. او به‌جای توسل به روایت بیرونی، بر ریتم فیزیکی و تنش‌ های درونی تکیه دارد.
اجراگران هر دو به درستی توازن صحنه را حفظ کرده اند. به گونه ای که خود هم بازتابی از روایت اصلی باشند و هم روایتی مجزا. اگر بار دیگر به تماشای این اثر بروم و این بار تنها به اجراگران نگاه کنم، باز روایت برایم واضح و روشن خواهد بود. آیدا رضایی در نقش نوجوانی شخصیت، آینه ای کامل از تروماها و تاریکی های شخصیت است که از همان ابتدای کار با اجرا و پرفورمنس های حساب شده توجه مخاطب را به اجرا جلب میکند.
نورپردازی به درستی به عنوان عنصر روایی استفاده شده: تغییرات نوری با نوسانات روانی شخصیت همگام است. اما در بعضی لحظات، افکت های صوتی بیش از حد تاکیدی عمل می کنند و از ظرافت حسی اجرا می کاهند.
آذین نظری با کنترل دقیق بدن و صدا، میان سکون و انفجار احساسی در نوسان است. او بدون تکیه بر دیالوگ زیاد، با مکث‌ها، تنفس‌ها و لرزش دست ها، وضعیت ناپایدار شخصیت را مجسم می کند.
بازی او در لحظات پایانی، جایی که کلام رفته رفته جای خود را به هذیان می دهد، از نظر ریتم درونی ستودنی است؛ اما در بخش‌های ابتدایی، هنوز فاصله ای میان بازیگر و نقش حس می شود؛ شاید به دلیل تکرار میزانسن‌های ایستا یا تأکید بیش از حد بر فرم فیزیکی.
موسیقی سعید دهقان ترکیبی از بافت‌های محیطی و صداهای ناهنجار است؛ چیزی میان صداهای صنعتی و زمزمه های ذهنی. این طراحی صوتی موفق می شود بی قراری روانی شخصیت را به تماشاگر منتقل کند. با این حال، در لحظات سکوت، کاش اجازه داده می شد سکوت خودش سخن بگوید.

کابینت درباره فروپاشی روانی در خلوتِ خانگی است. خانه در این نمایش، نه مأمن، بلکه گور ذهنیِ شخصیت است؛ کابینتی که هر بار درش باز می شود، تکه ای از حافظه شخصیت بیرون می ریزد.
کارگردان با زبان نمادین، از مفاهیمی چون تروما، تنهایی و زن در فضای بسته خانوادگی سخن می گوید.
کابینت تئاتری است که بیش از روایت، بر تجربه تماشاگر تمرکز دارد. پیمان قدیمی با این اثر موفق می شود مرز میان واقعیت و ذهن را در فضایی محدود بازآفرینی کند و تماشاگر را وادار به مشارکت ذهنی سازد.
هرچند گاهی جلوه های حسی بر روایت غلبه می کنند، اما حاصل کار تجربه ای جسورانه و شخصی است که تئاتر معاصر ایران به آن نیاز دارد.
شاید هم پیش از این، فرم اجرا، بیان دیالوگ و فرم بدن را بارها در همین حالت نماشی دیده باشیم، اما در اجرای کابینت با ترکیب همه عناصر حسی، به ارائه ای می رسیم که وجه تمایز این اجرا با اجراهای پیشین است. وجه دیگری از هنر تلفیق درست و به جای عناصر و حالت های موجود یا آشنا و بازپرداخت آن است که پیمان قدیمی به خوبی در اجرای کابینت در آن موفق بوده...