نکته قابل توجهی که در این کار به چشم میخوره اینه که برخلاف رسم تئاتر های این روزها ، وقت زیادی برای شکل گیری و تمرینات این کار گذاشته شده و برخلاف عادت بد نمایش های روز که کاملا فست فودی شکل میگیره و به خورد مخاطب داده میشه . این چیزیه که برای من از این اجرا قابل توجه بود .
اما در ارتباط با کار باید بگم که خیلی دوست داشتم یرمای لورکا رو به همون شکل کلاسیکش و وفادار به متن ببینم که این اتفاق افتاد . تلاش و انرژی که دکتر رفیعی برای این گروه گذاشته بود ستودنی بود و مشص بود که روی تمرینات بدن و حتی بیان کار بسیار شده بود . اما آنچه که به نظر من در برخی از بازیگران دیده نمی شد حس لازمه کار بود و حسی که برای اون شخصیت لازم بود و بیشتر به تنالیته بالای صدا توجه شده بود و حس کمتر چاشنی دیالوگ بود . این موضوع در بیشتر بازیگرها به چشم میخورد و ان باعث شد لذتی که انتظار داشتم از کار ببرم را نبردم . با توجه به شیوه ی کاری دکتر رفیعی که به ریزترین حرکات بازیگر ورود میکنه و ویرایش میکنه به نظر میومد بیشتر شکل مکانیکی پیدا کرده . البته من روز اول اجرا رو دیدم و جدای از کیفیت کار، استرس اجرای اول هم بخصوص تا اواسط کار تو اجرای بازیگرا به چشم میخورد .
طراحی صحنه بسیار خوب و حسابشده بود اما طراحی نور متوسط بود . میزانسن ها بجا بود . موسیقی خوب بود اما عالی نبود .
نکته ی دیگه ای که برای اینکار میشه اشاره کرد جسارت اجرای متن با همون نگارش اصلی و کوتاه نیومدن از تیغ سانسور که این رو مدیون دکتر رفیعی است . صرف حضور دکتر رفیعی در عرصه ی اجراها به خودی خود غنیمتیه مایه دلگرمی . امیدوارم عرصه برای کار بزرگان تئاتر مهیا شه تا کارهای فاخر رو دوباره شاهد باشیم و سطح توقعاتمون از یک کار تئاتر بالاتر بره و به هر اجرایی که این روزها تو سالن های مختلف رایجه رضایت ندیم .