درود و خدا قوت به کارکردان و گروه بازیگران جوان...
متن رو دوست داشتم چون بکگراند ذهن منو میبرد سمت ادبیات کلاسیک و کهن.، بخاطر واژگانی که امروزه در تاتر ما در پستو رفته...
که کارگردان قشنگ تونسته بود با طراحی و میزانسن راحت دو، سه نسل رو در تقابل با انسان خردمند امروز مقایسه کنه که تا شاید ایران مدرنینه نیاز داره با تفکر جدید رو برو بشه.کار طراحی و میزانسن راحت ، ساده و اندازه نور ها به قشنگی چیده شده بود تا سبک جدیدی انتقال بده...
شخصیتی (کاراکتر) که سیر تحول رو در تضاد اولیه و ثانویه باشه نبود اما تیپکالی که کارگردان به عنوان بازیگر چیده بود مفهوم رو با پاساژهای حسی انتقال داده بود.از نظر صدا کمی مشکل داشتم اونم بر میگرده بخشی به سالن که نسبت فاصله اندازه بازیگر به مخاطبین است و بخشی به تجربه زیستی بازیگران تا بتوانند نفس به نفس مخاطب نقش رو به خوبی ایفا کنند...
موفق باشید پایدار...