درود و خدا قوت به کارکردان و گروه بازیگران جوان...
متن رو دوست داشتم چون بکگراند ذهن منو میبرد سمت ادبیات کلاسیک و کهن.، بخاطر واژگانی که امروزه در تاتر ما در پستو رفته...
که کارگردان قشنگ تونسته بود با طراحی و میزانسن راحت دو، سه نسل رو در تقابل با انسان خردمند امروز مقایسه کنه که تا شاید ایران مدرنینه نیاز داره با تفکر جدید رو برو بشه.کار طراحی و میزانسن راحت ، ساده و اندازه نور ها به قشنگی چیده شده بود تا سبک جدیدی انتقال بده...
شخصیتی (کاراکتر) که سیر تحول رو در تضاد اولیه و ثانویه باشه نبود اما تیپکالی که کارگردان به عنوان بازیگر چیده بود مفهوم رو با پاساژهای حسی انتقال داده بود.از نظر صدا کمی مشکل داشتم اونم بر میگرده بخشی به سالن که نسبت فاصله اندازه بازیگر به مخاطبین است و بخشی به تجربه زیستی بازیگران تا بتوانند نفس به نفس مخاطب نقش رو به خوبی ایفا کنند...
موفق باشید پایدار...
درود بر شما آقای کیانی و پسر خلاقش کاران عزیز.متن بسیار کارشده و تاریخی ادبی.کارگردانی به نوبه خود کار شده و خوب بود.وبازیگری که با خلق تیپ ها ومسلط به فضا و بیان بازی که باور پذیر بودنش خسته نباشی داره. ایشالا همیشه بدرخشید...
متن خیلی راحت بود با زیستن در لحظه حال نزدیک بود ...دیالوگ ها تفاوت بین چند ده رو نشون میداد
کارگردانی بجا و اندازه های میزانسنی شسته رفته بود . موسیقی اتمسفر رو باحس و حال نمایش همراهی میکرد... خلاصه تو این روزا همچین تاتری خیلی با زندگیمون نزدیکه پیشنهاد میکنم ببینید...
اگه قرار بود برای اخرین بار میدیدمت ، میگفتم کمی بیشتر کنارم بمون تا بیشتر ببینمت یک دل سیر...جات خالی ،گاهی صدات میپیچه تو گوشم ...تو نقطه قوت و قدرت من بودی ، خیلی زود از پیشم رفتی ،دلم برات تنگ میشه ...