پسران آفتاب یه نمایش شاد صورتی و زرده که اگه مثل من هوس یه کار طنز خوب کردین و اهل نمایشهای سطحی کوچه بازاری که تازگیها پیامکش هم تند تند میاد مثل "مرسی دیوونه" یا "خنگ و خنگتر" نیستید، یه گزینه ی خوبه براتون.
خلاصه ی نمایش رو که حتمن میدونید. دو دوست و همکار قدیمی بازنشسته که قراره بعد از سالها با هم شوی طنز تلویزیونی اجرا کنن. برای کسانیکه سالمند بازنشسته دور و برشون بوده یا هست، و با خلق و خوی این گروه از افراد جامعه آشنان، لج و لجبازیهای این دو دوست قدیمی و همکار چهل ساله کاملن ملموسه. دو یار غار که از شدت شناخت همدیگه و دونستن ریز ریز اخلاق و رفتار و نقاط قوت و ضعف همدیگه به خاطر سالهای طولانی کار و همزیستی تبدیل به یک روح در دو کالبد شدن (به قول سیامک صفری یه نفر تو دو نفر!!). هم از هم بدشون میاد، هم نمیتونن دوری هم رو تحمل کنن. یه عشق و نفرت همزمان. ادعا می کنن چشم دیدن اون یکی رو ندارن ولی کافیه یکی شون بگه آخ تا اون یکی براش بمیره بدون اینکه حاضر باشه به این وابستگی و دلبستگی اعتراف کنه. ولی چه بخوان و چه نخوان سرنوشتشون تا آخر عمر به هم گره خورده.
بازیها خیلی خوبه...شخصیت ها خوب و باورپذیر درومده ...طراحی لباس و طراحی چهره خیلی خوبه، فرزین صابونی رو من از روی صداش شناختم! دکور هم خوبه...فقط
... دیدن ادامه ››
نمیدونم چرا تلویزیون روی کتابهای بیچاره اس! به کسانی که به "در" علاقه دارن مژده بدم که اینجا هم یه در چفت دار بامزه می بینید وسط صحنه!
اوه راستی...موزیک های انتخابی هم خیلی خوب بودن.
اینکار صحنه های بامزه زیاد داشت، من از صحنه ی پذیرایی با چای کیسه ای از "ال لوییس" خیلی خوشم اومد، جایی که دو پیرمرد بعد از مدتها با هم تنها میشن و بازی بی کلام دارن. البته صحنه ی استودیوی ضبط تلویزیونی هم عالی بود. مبسووووط خندیدم.
پ.ن.یک: موافقم با دوستی که اینجا گفته بود اینکارو باید دسته جمعی تماشا کرد. البته من هم درسته با قرار تیوالیون نتونستم همراه بشم ولی با دوستان عزیز دیگه ای همراه بودم. امیدوارم امشب به همگی خیلی خوش بگذره و از پسران آفتاب لذت ببرید. :)
پ.ن.دو: این سالن اصلی هر کاریشم بکنن بازم یه جاهاییش بدون استفاده باقی میمونه. به نظر من این سالن مناسب کارهایی مثل "کلبه عمو تم" با اون حجم دکور و تغییر پرده و بازیگر و سیاهی لشکر خوبه فقط.