تو رهروی، تو رهایی، تو جاده دانی چیست
هزار فرسخ سنگین پیاده دانی چیست
تو رنج بُعد طلوع و غروب میفهمی
تو از کویر گذشتی، تو خوب میفهمی
تو زخم خاره و خار ستوه میدانی
تو روح دلشکن سنگ و کوه میدانی
تو را ز غربت دلگیر جادهها خبر است
تو را اگرچه سوار از پیادهها خبر است
من از نهایت ابهام جاده میآیم
هزار فرسخ سنگین پیاده میآیم
(بخشی از متنوی علی معلم دامغانی)