سنگ ها در جیب هایش این کلمات که باعث میشن یاد "شان هارکین" بی نوا تو ذهنتون تداعی بشه
شخصیتی که انشای آرمانگرایانش تا مدت ها تو ذهنت رفت و آمد میکنه
"میکی" و زمین آبا و اجدادیش ,قیافه بامزه و حق بجانبش و دیالوگ هاش:)
"فین" دوست " شان":)
"کرولاین جووانی" و دغدغه های فکری کوچیکش و مشکلاتش با لهجه ایرلندی
"کلم کورتیس " کارگردان تازه به دوران رسیده
"چارلی "خوش خیال (نمی دونم اگه کسی جز رضا بهبودی این نقشو بازی می کرد بازم به همین خوبی میشد!!؟؟؟)
چارلی چارلی چارلییی که بی نظیر بود
"جیک " که از جنس عامه مردمه
.
و
ایرلند(که یک نماد و یک نشانه و یک فرهنگه) ...
.
.نمایشی که در
... دیدن ادامه ››
عین سادگی صحنه و داشتن تنها دو بازیگر خیلی حرف ها برای گفتن داشت
و چه بسا اگر اضافات نمایش زیاد بود بار معنایی به این خوبی نداشت
.
.
10 دقیقه آخر نمایش بطور عجیبی منو یاد یکی از کتاب های بی نظیر بزگمهر حسین پور انداخت :))))
.
.
نمایشی دلچسب , اجرا هایی روان و عالی و نمایشنامه قوی
همه و همه باعث شدن که خیل کثیری از مخاطب ها راضی از سالن نمایش خارج شن
.
پ.ن:امروز آخرین روز نمایش بود و بهانه ای برای یاد کردن از این نمایش به یادموندنی.
پارسا پیروزفر و رضا بهبودی خسته نباشید!