وقتی بناست به تماشای اثری با محوریت اعتیاد برویم نا خودآگاه ترس از افتادن در دام کلیشه و تکرار که بارها پیش از این در آثار نمایشی دیده ایم همراهیمان میکند. گفتنی ها گفته شده دیدنی ها هم دیده شده. ولی این بار در نمایشنامه استاد محمد با پرداخت بی تکلف و عالی گروه با مالیخولیای اعتیاد مواجهیم. استاد محمد به نقل از کارگردان نمایش سالها پیش پس از دوباره خواندن نماشنامه اش ابراز ترس از نویسنده اش کرده که به درستی همینگونه است. آنچه به اثرگذاری موضوع نمایش افزوده پرداخت بی آلایش، بازیهای بشدت روان و قوی و یکدستی کل کارست. کارگردان و استاد محمد با دقتی تمام خود واقعیت را بدون چاشنی حتی نورپردازی یا طراحی لباس و صحنه ویژه ای ارائه میکنند. مسلما مدتها بیاد دو شخصیت اصلی کار فرخ و فریدون خواهید بود و دغدغه تان میشود. بازی دو بازیگر اصلی بقدری باور پذیر و تاثیر گذارست که که تماشاگر غیر حرفه ای چون من بسختی میتواند بپذیرد در پیشینه شان خود تجربه ای از این دست نداشته باشند:) (مزاح) در اخر شاید برای تاثیر بیشتر صحنه آخر بهتر بود از بازیگر خردسال در نقش برادر کوچکتر استفاده میشد.با سپاس فراوان از گروه نمایش.