گمشده ای ازنظرها
پنهان شده ای میان موج خاطرات
ورق ورق ترا دوره میکنم هرشب
زبان زده ای به دفتر ارزوها
اگر نهان کنی قصه های سپید شبانه را
قلم را چه میکنی یا شبنم خاطرات را
قلم ازتو می سراید سرگردان وغریب
ای اشنای قصه پردازم
بگو
... دیدن ادامه ››
غزل های من تاکجاست
این شب تا نهایت ما دراز است
بیهوده مکوش که خواب هایم
از رویای تو
همیشه دراهتزازاست
بیهوده مکوش که خواب هایم
از رویای تو
همیشه دراهتزازاست...آذر .الف