دوستت دارم را ـ
شعری می سرایم عمیق و بی انتها
و در تمام لحظات زندگی ام
در هر دم و بازدمم،
زمزمه میکنم.
با اشک و حسرتی
از این دوری عمیق وبی انتها.
آری
دوستت دارم را
اشک می شوم و می بارم
بغض می شوم و می گیرم.
انتظار می شوم و می میرم.
دور نیست،
خوب می دانم!
در همین روزها
در حوالی غروبی سرد و تنها
دور از دستانت جان می دهم.
آری
دوست داشتنت ـ
تمام حکایت عمر من بود!