سلام خدمت همه دوستان عزیز
دیروز برای بار دوم این نمایش را تماشا کردم و مجددا لذت بردم. گروه موسیقی بسیار عالی بود.
حتما این نمایش رو ببینید و لذت ببرید.
فقط از آقای میرزا باقری می خواستم بپرسم که شعر اخر کار رو چطور میتونم داشته باشم.
ممنون
یه ســــحر دم¬دمای صبح سپید
وقتی شــــب به پیچ آخر می-رسید
یه سیاه¬سوخته¬ی بیچاره و مست
کنار قـــلب غزل¬خون¬ش نشـــست
سر غم¬دارشو روی پاش گذاشت
آخه جــز ... دیدن ادامه ›› دلش که خونه¬ای نداشت
سیاهه پیرهن گلنـاری داری
توی آب زنجیر مرواری¬ داری
توی خواب یه دختری رو دیده بود
دخترک یک غــزلی رو خونده بود
دخترک شــــــاعر باغ¬های خیال
زنگی ســـــــیاه پی وصل محال
سیاهه پیرهن گلـناری داری
توی آب زنجیر مرواری¬ داری
دنیـــــا که رویا و خواب نیست
عشق که جز سار و سراب نیست
خواب عاشق خواب آشفته و زاره
انگاری که پاش، پای چوبه¬ی داره
سیاهه پیرهن گلـناری داری
توی آب زنجیر مرواری¬ داری