البته اون آقایی هم که حلقه داده بود به خانم لیلا اسفندیاری توی قله اون میومد هم خیلی تحت فشار بود.هیچ کس به اندازه اون آقا مورد حمله قرار نگرفته بود
واقعا ی داستان خانوادگی بوده و با این نمایش من جای اون آقا بودم روحیه برام نمونده بود.
امیدوارم مجموعه نمایش ی حلالیت از ایشون بطلبه اگر داستان واقعا همینجوری که تعریف کردند بوده باشه.من اصلا در جریان اون آقا نبودم و با اینکه فازم کوهنوردی هست پیگیر شخصیت واقعی ایشون نشدم ولی داستان به نظر خونوادگی بود...:|
و حتی به نظرم از آقای محمد خانی و خونواده خانم شهلا اجازه گرفته میشد.
می بینم بعضی از دوستان به این موضوع اشاره ای داشتنه اند...
اتفاقا من هم بعد نمایش عامدانه، عاشقانه ، قاتلانه و حالا هم هم هوایی موردی که ذهنم رو مشغول کرده بود اینه که آیا آقای ناصر محمدخانی، خانواده همسرش و خانواده شهلا جاهد در جریان این اجراها هستند؟ هر بار شکنجه ای می شوندها...:(
در مورد اجازه گرفتن خیلی موافق نیستم! ما باید حق بیان آزاد داشته باشیم ولی عکس العمل وابستگان هم هم باید اطلاع رسانی بشه تا هر دو طرف ( و در اینجا هر چندین طرف) حق اظهار نظر داشته باشن.