دقیقا" فرناز جان . کاملا" باشما مواققم .
نمایش بینظیری بود . بعد از گذشتن یک هفته از تماشایش ، هنوز تمام صحنه ها با من ست .
بازی های تک تک بازیگران به قدری دلنشین و روان بود که به جرات می توان گفت خود زندگی بود . حتی بازی بچه ها .
با سپاس فراوان از جناب سید محمد مساوات عزیز ودوست داشتننی . قصه تان را بی نهایت دوست داشتم .
به تک تک بازیگران خصوصا" آقای امیر هوشمند گرامی و آقای محمد علی محمدی عزیز درود می فرستم و برای همگیتان آرزوی موفقیت روزافزون دارم ... دیدن ادامه ›› .
جناب سعید حسنلو گرامی و خانم سمانه احمدی عزیزم ، طراحی صحنه و لباستان فوق العاده بود . مرسی

"قصه ی ظهر جمعه " قصه ای دوست داشتنی و فراموش نشدنی .

جناب محمد علی محمدی عزیز هنرمند گرامی ، من باید از شما بابت اینهمه دقت و پیگیری و پاسخ تشکر کنم .
واقعیت اینست که نمایش " قصه ی ظهر جمعه " همیشه با من خواهد ماند . نمی دانم چرا اینقدر دوستش دارم .
حدود دو سالی که عضو تیوال هستم ، بیش از صد اجرا دیدم . در اردیبهشت ماه همین امسال به تماشای دوازده نمایش نشستم و به دیدن دو سه نمایشنامه خوانی رفتم .
همه ی آن اجراها هم به نوعی دیدنی و جالب بودند و متفاوت ، ولی نمی دانم چگونه ست که این تاثیری که " قصه ی ظهر جمعه " روی من گذاشت ، قابل قیاس با دیگر اجرا ها نیست .
یک حس خیلی زیبا و وصف ناپذیر برایم دارد . به نظرم این حسم ناشی از خاص بودن شخصیت نویسنده و خاص بودن کل ... دیدن ادامه ›› گروهش است . بازیگرانی بسیار صدیق ، شریف و واقعا" هنرمند .
به قول یکی از دوستان تیوالی ، چطور می شود در یک نمایش همه ی بازیگران آنقدر قوی و روان بازی کنند .
بسیار خوشحالم که این نمایش را دیدم .
بازی شما هنرمند گرامی ( در نقش قدرت ) و خانم خلیق نازنینم ( در نقش اعظم ) واقعا" فوق العاده بود . بی نظیر بود.
قصه ی ظهر جمعه نمایش نبود خود زندگی بود و من هم تماشاگر نبودم .
تک تکتان را می ستایم و عاشقتانم . مرسی که هستید . مرسی که این نمایش زیبا را به بهترین شکل ممکن اجرا کردید.
مرسی از آقای سید محمد مساوات نویسنده ی خلاق ، بی ادعا ، مهربان و بزرگوار و دوست داشتنی .
دلم می خواهد تمام صفات خوب دنیا را جمع کنم و یکجا نثار ایشان و کل گروه خوب و نازنینشان نمایم . تمام عوامل روی صحنه و پشت صحنه ودست اندر کار.

خیلی سعی کردم جلوی خود را بگیرم و نگذارم بیش از این سخن به درازا بکشد. از این بابت از شما پوزش می خواهم . چکنم دست خودم نیست .
تقصیر نمایش زیبای " قصه ی ظهر جمعه " ست .
قصه ای که در بایگانی ذهنم همیشه تازه خواهد ماند و هرگز غباری برآن نخواهد نشست و فراموش نخواهد شد .

آرزو می کنم همیشه سلامت و موفق و پایدار باشید . سپاس

بسیار ممنون و سپاسگذار از این همه انرژی و صداقتتون . درود بر شما خانوم