هنوز کلو ن غزل های من صدا دارد
که پای خسته باران تو را دارد
بیا به ظهر غزل های شهر پاییزی
که باد حادثه آمد تو را نوا دارد
گرفته ابر غمین ی کنار باغ دلم
ببین چه کلبه ی حزن ت دلم به پا دارد
و من به میل تو گفتم که باغبان خندید
بگفت درد غزل های من دوا دارد
اگر به گوشه نشینی مرا پسندیدی
به گوشه ی نظرت شد که دل خدا دارد
_#_%__%%_%_%%%