مى خواهم مرورى شوم بر گذشته
بازگشتى به لبخند هاى ساده لوحانه
مى خواهم باشم آنکه هستم
بدون توقع
بى ملاحظه
بى سیاست
دلم مهربانى هایی بى دلیل طلب دارد
تنها به سخنى
درد و دلى
گذرى
بدون قصدى یا که تکرارى دوباره بر آن
مى خواهم گذشته باشم
قدم بزنم
از اولین درخت تا به کافه اى بکر
بدون
... دیدن ادامه ››
آنکه گذر کند
حس تهى بودن
گرمایى
دستانى
احساسى
مى خواهم کافه روم
به مهمان خود قهوه اى بنوشم
شعرى بگویم
بروم
بدون احساس
همراهى
خنده اى
نیازى
مى خواهم موسیقى را به همراهى گذر زمان گوش دهم
بدون پیچیدن زمزمه اى
خاطره اى
احساسى
و مى خواهم بخوابم
با رویای خاکسترى دورى از آرزوهایم
بدون دیدارى
چشمانى
نگاهى
علیرضا. م