"یار"
شبستان من و روی خوش یار
از این محفل چه خواهم جز لب یار
شراب ناب شیرازم که باشد
من آن لب برگزینم و نه این آب
کنار من دمی بشین تو دلبر
که از شادی زنم در محفلم جار
چه رویایی از ٱن پروانه خوش تر
که باشم و بسوزم من در این نار
تو آتش زن وجودم را دلاور
من آن پروانه می گردم، که دارد شوق دیدار
اگر خواب است این مهمانی شور و دل انگیز
خدایا من نشم یه لحظه بیدار
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند