در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ونوس پیمان: در ادامه ی پست قبلی : داریوش مهرجویی 1 . گاو : من مش حسن نیستم ,
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:49:58
در ادامه ی پست قبلی :

داریوش مهرجویی
1 . گاو : من مش حسن نیستم , من گاو مش حسنم ( عزت الله انتظامی )

2 . اجاره نشین ها : عباس آقا ( عزت الله انتظامی): مرتیکه ی مزقونچی تو گفتی می خوای دو تا گلدون بزاری سر پشت بومت که با صفا شه , نه اینکه ورداری سرتاسر سقف خونه مردمو اینجوری برینی بهش.
سعدی ( حسین سرشار) : مگه چه عیبی داره؟ دو تا سوراخ پیدا شده می گیرمش.اما عوضش تو این ... دیدن ادامه ›› سیستم من .....
عباس آقا : سیستم من , سیستم من , بشاش به این سیستم.

3 . هامون ( پر از دیالوگای معرکه اس اما من دیالوگای سکانس خیلی محبوبمو که کلمه به کلمه شو از حفظمو می نویسم ) : مهشید ( بیتا فرهی ) : ما دیگه نمی تونیم با هم زندگی کنیم . ازدواجمون دیگه نمی تونه ادامه پیدا کنه . گفتنش دردناکه ولی من به تو هیچ وقت علاقه نداشتم , دیگه ام ندارم . باید قطعش کنیم.
حمید ( خسرو شکیبایی ) : ولی من به تو علاقه دارم
مهشید : می دونم . تو به خودتم خیلی علاقه داری
حمید : خب این طبیعیه , مثل هر کس دیگه . تو خودتو دوس نداری ؟؟
مهشید : نه , خود اینجوریمو دوس ندارم . با تو دارم می پوسم.
حمید : چرا پای منو وسط می کشی ؟ تو داری یه بحران شدید روانی رو طی می کنی و طبیعیه که از هر کس و هر چیزی ممکنه بدت بیاد
مهشید : نه نه من دیگه این شر و ورای تو رو گوش نمی کنم . در باب وصل و یگانگی و استحال در دیگری و با معبود یکی شدن و این مزخرفات . تو عملا نشون می دی یه آدم دیگه ای هستی.
حمید : تو چطوری می تونی ثابت ...
مهشید : صد و هشتاد درجه حرفت و عملت با هم فرق می کنه . یک ذره به فکر من و بچت نیستی.
حمید : چطور ممکنه ؟
مهشید : کلتو کردی تو اون کتابای لعنتی , می خوای همه خفه خون بگیرن. نمی تونم دیگه تحملت کنم.
حمید : تو می خوای من اونی باشم که واقعا خودت می خوای من باشم؟؟ اگه اونی باشم که تو می خوای اون وقت دیگه من , من نیست , یعنی من خودم نیستم
مهشید : من من من من اه
حمید : خب آره . تو واقعا خودتی ؟؟ تو آدم دو سال پیشی ؟؟ تو اون آدمی هستی که من می شناختمت , آره ؟ تو یعنی اصلا عوض نشدی ؟؟
مهشید : نه عوض نشدم , تو رو دیگه دوس ندارم
حمید : پس واقعا این جوریه ؟؟ یعنی همه ی اون زمزمه ها , زندگیا , عشقا همه دروغ بود ..
3 . هامون : این زن سهم منه , حق منه , عشق منه . من طلاقش نمی دم ( خسرو شکیبایی )
3 . هامون : دکتر : اینا با همدیگه رابطه ی غیر افلاطونی دارن , الاغ مادر مهشید با عظیمی شریکه , عظیمی داره براش آپارتمان سازی می کنه , ده تا آپارتمان داره براش می سازه . چشماتو وا کن , مادره این مرتیکه عظیمی رو برای شوهر آینده ی دخترش کاندید کرده
حمید : مهشید من ؟؟!!!! :(((

4 . بانو ( محبـــوب ترین فیلم من از بین چهارگانه ی زنانه ی مهرجویی ) : اونقدر احساس بزرگی و کمال می کنم که حاضرم عیب و گناه همه رو ببخشم ( بیتا فرهی )
4 . بانو : می بینم همه ی کسانی که دوس دارم دور و ورم جمعن.خب پس همینه دیگه.شاید شادی و خوشی واقعی که می گن همین باشه.پس دیگه چی می خوام ؟؟ ( بیتا فرهی )

5 . سارا : حسام ( امین تارخ ) : ولی باور کن هیچ مردی حاضر نیست که شرف و آبروی خودشو فدای زن و زندگی و عشق بکنه
سارا ( نیکی کریمی ) : ولی این یه کاریه که همه ی زنا دائما می کنن

6 . پری : آدم افتاده باشه زیر تپه , با گلوی پاره پاره و همین طور ذره ذره خون ازش بره تا تموم کنه و اگه چندتا زن و بچه ی دهاتی با کوزه ی رو سرشون بیان رد شن آدم باید بتونه نیم خیز بشه , سرشو برگردونه تا ببینه چطوری زن ها کوزه هارو سالم به بالای تپه می رسونن ( عمو خسروی عزیز )
6 . پری : چه سعادتیست وقتی که برف می بارد , دانستن اینکه تن پرنده ها گرم است ( خسرو شکیبایی )
6 . پری : اما ستمگران از هر سعادتی برخوردارند و از آن میان از سعادت کر بودن نیز ( نیکی کریمی )
6 . پری : ( نوشتن یه شور عاشقانه ست . لحظه ای که من با من هیچ فاصله ای نداره ) ( اون روحش زیادی بزرگ و لطیف شده بود , کفاف جسمش رو نمی داد ) ( خسرو شکیبایی )

7 . لیلا : تازه می بینم آدم چقدر می تونه یکی رو دوس داشته باشه . حالا می فهمم که عشقم می تونه مثل یه موجود زنده رشد کنه و بزرگ بشه ( لیلا حاتمی )
7 . لیلا : می دونی چند وقته پدر منو درآوردی ؟ هی دوا , دکتر , آزمایش ... من اصلا بچه نمی خوام . تو رو هم اینجوری نمی خوام . تو قبلیت کجا رفته ؟؟ ( علی مصفا )

8 . مهمان مامان : امروز که گذشت , فردا چی ؟؟ ( پارسا پیروزفر )

9 . سنتوری : یه بار شده فکر کنی من آدمم , یه زنم , دوس دارم شوهرم بالای سرم باشه , ها ؟ واسه چی زندگیمو , جوونیمو , زندگیه آینده ی بچه هامو همه رو بریزم به پای تو ؟ تویی که نه یه شوهری نه یه آدمی نه مسئولیتی سرت می شه , که چی ؟ که فقط یه عشق داری بدبخت بیچاره , دوا - جنس , آره .. ( گلشیفته فراهانی )
9 . سنتوری : من می دونم تو چی می خوای . تو می خوای از شر من خلاص شی بری یه شوهر بهتر بکنی . یکی که منظم باشه مرتب باشه خوبم ویولون بزنه , بهتم برسه ( بهرام رادان )

10 . طهران روزهای آشنایی : بی تو زمونه نامهربونه بی تو دل من شده باز دیوونه
عاشق نبودی تا که بدونن قصه ی دلتنگیمو با من بخونن
این دیالوگا دوست داشتنی و خاطره انگیزن ولی اون دیالوگای فیلمای کیمیایی خیلی پایه خنده بودن! :)) کاش کلیپ هر قسمت از اون دیالوگا رو هم میشد بذارین تا بیشتر بخندیم!
۰۹ تیر ۱۳۹۳
اسطورتون قابل احترامه ولی با عرض پوزش ... نه!
۰۹ تیر ۱۳۹۳
خب نخوان.
۰۹ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید