سپاس از تمامی عوامل نمایش، حتی با وجود گرمای سالن بی نهایت لذت بردم از دیدن این کار زیبا.
کاری با بازی های زیبا، متن قوی و یه پایان عالی که تا چند روز ذهن رو به خودش مشغول میکنه.
عاشق دو تا صحنه از این نمایش شدم یکی قسمتی که عموی مرضیه در عالمی بین رویا و واقعیت رمان رو میکوبه تو صورت مرضیه و با همون لحنه سلطه گرایانه میگه تو تمام این مدت تو کور بودی و نه من. و دیگری هم پایان نمایش و تولد نوزادی با خالکوبی های قرمز
من هم این کار رو حتی از خشکسالی و دروغ هم بیشتر دوست داشتم
فقط ای کاش دست اندرکاران عزیز یه فکری به حال این تهویه سالن بکنن بعید می دونم هزینه چندانی داشته باشه