من این نمایش رو دیروز دیدم،
طرز فکر مشترکی بین یونس، ممیز کتاب و نقد تسنیم میبینم، یونس در طی ملاقاتش با بامداد شکایت از نامفهومی کتابش میبره، میگه کتابت آدمها رو دچار سردرگمی میکنه، به تغییر وا میدارتشون، آدمها خودشون نمیدونن به کجا دارن میرن، تو حرفتو تو کتاب نمیزنی و فقط روایت ناقصی از داستان داری نمیگی که رفتار غلط کدومه نمیگی چرا نباید اینطور میشد و درستش چیه...
دقیقا همون تفکری که پشت ممیزی کتاب و خیلی چیزهای دیگه هست، مخاطب نباید فکر کنه، باید بهش اونجیزی که بصلاحشه فهمونده بشه، صلاح رو کی تعیین میکنه؟ واسطش امثال یونس ... دیدن ادامه ›› هستند...
نقد تسنیم هم دچار همین توهمه، بارها میگه نمایش یعقوبی نمایش نبوده و فقط بخشی از یک ایدست و نتونسته اونچیزی رو که میخواد به مخاطب برسونه، نتیجه گیری کنه و حرفشو بزنه، یه اعتراض سطحیه!
ولی بالعکس بنظرم کارگردان بخوبی تونست اونطور که باید و شاید ذهن بینندرو مشغول خودش کنه، و قطعا نمایشش فراتر از یک اعتراض بود!، این موضوع رو بخوبی میشه از پچ پچ های بین تماشاگرها بعد از نمایش فهمید.
البته فکر کنم شما بیشتر قصد مزاح داشتی تا بحث و تبادل نظر. نقد تئاتر نوشتن تسنیم مثل تحلیل های صدا و سیما در خصوص وضع اقتصادی کشوره، باید برعکس بخونیش. فقط همین مونده بود یعقوبی بشه سانسور چی و تسنیم هم مدافع آزادی بیان!
نقد رو همین الان خوندم. آقای زیور عالم مقدمه ی نسبتا معقول و قابل توجهی رو نوشتند و با تحلیل شون از فضای نوشتار خانم ثمینی موافقم. اما در نتیجه گیری به بیراهه ای عجیب افتادند. چند مورد در این نقد جای تذکر داره:
1. در اوایل انقلاب اسلامی در ایران اعدام شدن به دلیل داشتن چند کتاب اتفاق چندان عجیبی نبود. به دلیل سیاسی بودن و غیر مربوط بودن به بحث مون نمی خوام چندان به این موضوع بپردازم فقط توجه خوانندگان رو به مصاحبه ی حجت الاسلام شیخ صادق خلخالی نخستین حاکم دادگاه های شرع با پیام فضلی نژاد و داستان کشته شدن پسری به نام خانوادگی شریعتی در قم را بخوانند. به هر حال شرایط اوایل انقلاب و آشفتگی های سیستم قضایی و پلیسی کشور در این زمینه بی تاثیر نبود.
2. در مورد سانسور بد نیست بدونید ممیزی در ایران شکل بسیار عجیب و غریبی داره. دلیل این عجیب بودن هم فهم محدود ... دیدن ادامه ›› ممیزان از آثار هنری و ادبیه. بهمن فرمان آرا خاطره ای از یک طرح سینماییش تعریف می کرد و می گفت چه طور ارشاد به طرحش مجوز نمی داد فقط به این دلیل که یکی از شخصیت های این فیلم نامش نظام الدین بود و در فیلم نظام نامیده میشد! و قرار بود به دبی بره! در مقابل نمایش در انتظار گودو (خوشبختانه) منتشر و اجرا میشه و هیچ کس متعرض اون نمیشه. بعید می دونم نمایشی ضد مذهب تر از گودو وجود داشته باشه.
3. عجیب ترین نظر آقای زیور عالم، عدم وجود کارگردانی در کاره. اتفاقا مهم ترین ایرادی که من به کار داشتم پررنگ بودن نقش و امضای کارگردان در کار بود. دست بر قضا همه ی ایده های کار بی هیچ سفسطه و با دلایل روشن و واضح قابل توجیه هستند و گاهی همین بیش از اندازه روشن بودن فلسفه و کارکرد این المان ها باعث رو شدن نمایش و کاهش جذابیتش شده نه بی کارگردانی و گم بودن منطق ایده ها. ضمن این که نقد آقای زیور عالم فاقد بحث مصداقیه و قابل بررسی نیست و کلی گویی به حساب میاد. به نظر می رسه ایشون به دلایل فرامتنی و به خاطر نشست خبری آقای یعقوبی و به دلایل سیاسی از این کارگردان ناراحت هستند و از این طریق تلافی کردند.