بنظرم نقد خوبی نیومد...! خیلی بی دلیل و بی منطق ایراد گرفته...ابتدا تعریفی از مضمونی که قصد بررسی آن را دارد بیان کرده و سپس بدون آوردن مصداقی و توجیهی آن را ضعیف ارزیابی کرده!
شاید بسختی بشود از کشش این کار انتقاد کرد ولی بعنوان مثال در مورد کشش منتقد گفته:
"کشش:
در جهان درام میتوان با بهرهگیری از تعلیق، کنایه، گره افکنی، گره گشایی، احتمال و ضرورت کشش ایجاد کرد. کشش باعث میشود تا مخاطبی که الگوی داستانی و پایان را میداند، اثر را دنبال کند. اما آن چنان که گفته آمد «هوموریباس» از تعلیق و کنایه و آن چنان که گفته خواهد آمد ... دیدن ادامه ›› از گره افکنی و گره گشایی، به خوبی و درست بهره نجسته است و در نتیجه از کشش خوبی نیز برخوردار نیست."
الان چرا؟ مردم تو سالن میخکوب بودند... شک می شدند... من ندیدم کسی ساعتش را نگاه کند و....
به نظرم نقد عالی ای بود و حرف حساب.
تقابل خیر مطلق و شر مطلق خیلی وقته منقضی شده.
دغدغه ای از دغدغههای روز فرد یا جامعه نداشت.
ضعیف و ناکارآمد. حرف حساب بود که:
"روشن اندیشان را که هنرمندان گروهی از ایشان هستند، دارای چهار ویژگی دانستهاند: 1- فرزند زمان خود باشند. 2- فرزند مکان خود ... دیدن ادامه ›› باشند. 3- چالشهای زمان و مکان خود را دریابند. 4- راهکار یا راهکارهایی برای برون رفت از چالشهای روزگار خود پیش نهند. پرسش این جاست که «هوموریباس» در پاسخ به کدام یا کدامین چالش یا چالشهای روزگار اکنون ایران و مردم این سرزمین ریخت یافته است و جه راهکار یا راهکارهایی را پیش میگذارد؟ پرسش این جاست که «هوموریباس»، چه در ساحت فرم و چه در ساحت محتوا، پاسخگوی کدام ضرورت و نیاز روزگار اکنون است؟ پرسش این جاست که آیا پرکردن ویترین و افزودن رنگی بر پالت رنگی تئاتر کشور، انگیزه لازم و کافی برای تولید یک درام فیزیکال میتواند بود؟"