شب در سیاهیِ چشمانِ تو می رقصد. . . ( سه نقطه های لنگ در هوا )
با ترسی ک فاتحه خود را خانده قدم میگذارم امشب
جهانِ مرا گرفته مه سراسر
در محکمه چشمانت
میانِ رحلِ صورت ت آیه ای نازل شده بر سیاهیِ چشمان ت
آمده ام ک سوگند یادکنم امشب ک با هیچ کتابِ مقدسِ دیگری نتوان گشودش
پ.ن: حافظ گشوده ام امشب و ب نیکْ فال میگیرم ش
فاش میگویم و...
مردادِ بی بامدادِ یکی از همین روزها
از: مرتضا