وقتی فیلم تموم شد حس می کردم ادامه داره( اینکه پایانه فیلمه رو به ذهن متبادر نمی کرد)
ترکیب صحنه هایی از فیلم رو با ای تی و راننده تاکسی خییییییییییییلی دوست داشتم. مخصوصا تیکه آخر که آقای عطاران بالا رو نگاه می کنه و پرچم ایران رو میبینه بعد میره رو ایتی ... ایتی با لا رو نگاه می کنه(تقریبا با همون زاویه) بعد می گه home ... خیلی خوب به هم چفت شده بودن صحنه های این فیلما با رد کارپت...
جالب تر اینکه رضا عطاران ... رضا عطاران سینما نبود و رضا عطاران تئاتر بود... حس می کنم زود تموم شد. کاش چفت و بست بیشتری می داشت فیلمنامه ش... و تیکه ی آخرش(تقدیم به همه ی هنروران سینمای ایران) لبخند به لبم آورد... من همیشه به این قشر عاشق فکر می کنم ...و واقعا ممنونم که آقای عطاران هم بهشون فکر کردن.