روزنامه فرهیختگان
شماره : ۲۰۶۹ تاریخ : ۹۵/۰۷/۲۹
مریم منصوری کارگردان و نمایشنامهنویس نمایش «آخرین سفر» که بهتازگی در تالار مولوی روی صحنه رفته است را شاید بتوان یکی از گزینههایی در عرصه تئاتر امروز قلمداد کرد که دیدن آن به چند دلیل خالی از لطف نخواهد بود.
این نمایش اگرچه محوری ثابت دارد ولی دو تم مختلف را منعکس میکند، درواقع ما در این نمایش «عشق» و مساله «مهاجرت» را میبینیم که به موازات هم و به فراخور شرایطی که برای هرکدام از کاراکترها به وجود میآید، حرکت میکنند. یکی از ویژگی قصههای عاشقانه ایرانی از گذشته این بوده که آدمها به سفر میرفتند تا به عشقشان برسند، درحالی که امروز اینطور نیست و آدمها حاضرند نسبت به آنچه در اختیار دارند، بیاعتنا شده و هزینه زیادی از منظر مادی و معنوی متحمل شوند تا مهاجرت کنند و موقعیت جغرافیایی که در آن قرار گرفتهاند را تغییر دهند. درواقع دراین نمایش تلاش شده به چنین موضوعی پرداخته شود، سفر و مهاجرتی که درنهایت به نابودی عشق منجر میشود. «آخرین سفر» شاید بتواند از جهات زیادی نظر مخاطب را به خود جلب کند، اول اینکه مضمونی که دراین نمایش گنجانده شده دغدغه روز جامعه کنونی ماست، دیگر مساله روابط انسانی و اصولا عشق است که دراین نمایش از بعد دیگری به آن نگاه و پرداخته شده است.
از همه مهمتر اینکه این نمایش با پرداخت متفاوت روی مرز رئالیسم حرکت میکند و تلاش شده در طول اجرای آن ویژگیها و المانهای رئالیسم رعایت شود. وقتی صحبت از تئاتر میشود برخی به این مساله اشاره میکنند که برای ترغیب تماشاچی به سمت سالنهای تئاتر باید اثری ارائه کرد که با ذائقه مخاطب همخوانی داشته باشد ولی من با این مساله مخالفم و معتقدم نمایشی که به واسطه تمی که در پیش گرفته از این قابلیت برخوردار باشد که مخاطب را با خود درگیر کند و مخاطب با آن به همذاتپنداری بپردازد، میتواند درجذب او به تئاتر موفق باشد.