نمایش "مردی که..." یک تجربه آزمایشگاهی و علمی ست .
در بروشور نمایشنامه عنوان می شود که بروک در دورهی نگارش این نمایشنامه تا چه اندازه به میزان اهمیت و قدرت مغز انسان و توانایی ذهنی او پی برده و این مقوله دغدغهی ذهنی او بوده است.
رضا مولایی در مواجهه با این متن مخاطب را با لحنی فانتزی و کارتونی و فضایی کاملا مینیمال به جهان نمایشنامه دعوت می کند. پزشکی را می بینیم که در مواجهه با هرکدام از بیماران به کشف و شهودی در فلسفه کلی زندگی دست میابد و این همه در ساده ترین و روان ترین شکل بازیگری توسط شیوا اردویی به تصویر کشیده می شود . شنیدن فضای ذهنی پزشک با استفاده از میکروفن تمهید جالبی ست که بر گرما و یک دستی فضا و ارتباط آن با مخاطب به شدت تاثیر گذار است . رفت و آمد بازیگران از جهات مختلف صحنه هم نگاه جالب کارگردان به فضای این آسایشگاه است که من مخاطب را در موقعیتی قرار می دهد که خود را کاملا در بین آنها تصورکنم و با موقعیت آنها همذات پنداری کنم .
یکی از جذاب ترین صحنه های کار زمانی ست که بازیگران برای دقایقی مخاطب را به عنوان پرده سینما درنظر گرفته و با او وارد رابطه کاملا مستقیم نگاه و انرژی می شوند. این شکست فضا و رفت و آمد بین جهان های ذهنی بیماران، پزشک و حتی مخاطب، حکایت از درک درست کارگردان از فضای نمایشنامه و انتخاب یک سیستم صحیح برای انعکاس فلسفه مشترک کارگردان و نویسنده بر روی صحنه دارد.
امید است که بعد از این کارهای بیشتری از این کارگردان و گروه جوان، پویا و پرانرژی او ببینیم .