در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مردی که...
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:46:23
امکان خرید پایان یافته
۰۱ دی تا ۱۱ بهمن ۱۳۹۸
۱۷:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان
برشی از تجربه های یک روانپزشک و محقق در تقابل با بیماران مغز و اعصاب و تلاش او برای راه پیدا کردن به جهان آنان. این اثر روایت نمایشی پیتر بروک از تجربه های بالینی و مستند دکتر الیور ساکس عصب شناس مشهور امریکایی ست، که در کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت به قلم خود ساکس منتشر شده است.

بر اساس کتاب "مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت."

نکته مهم: برای خرید بلیت این نمایش در تاریخ های پنجشنبه ۱۰ و جمعه ۱۱ بهمن در بخش پلاس جشنواره فجر اینجا را کلیک نمایید.

سبک
درام

گزارش تصویری تیوال از نمایش مردی که... / عکاس:‌ سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› نقطه ای که فلسفه و روانشناسی و هنر با یکدیگر ملاقات می‌کنند.

›› یادداشت هانیه هدایی پور، روانشناس برای نمایش «مردی که»

›› یادداشت دکتر حکیمه آقایی، استادیار دانشگاه، برای نمایش «مردی که»

›› یادداشت دکتر منیره السادات حسینی، روانشناس بالینی، برای نمایش «مردی که»

›› یادداشت دکتر سمیه عابدینی، روانشناس ، مشاور و درمانگر کودک و نوجوان بر نمایش مردی که...

آواها

مکان

میدان فلسطین، خیابان طالقانی، بین خیابان سرپرست و فریمان، پلاک ۵۴۴
تلفن:  ۰۲۱۶۶۹۶۸۴۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نوشته ای بر نمایش مردی که... / رضا مولایی
منتشرشده در روزنامه ایران 15 بهمن 98

"مشاهدات بالینی کم‌عمق"

رضا مولایی که از دانش‌آموختگان تئاتر در موسسه حمیدسمندریان‌ست، یکی از فعال‌ترین هنرمندان عرصه تئاتر و بازیگری‌ست که اجراهای متعددی را در کارنامه هنری‌اش دارد. و دراین مسیر تجربه کارگردانی نیز داشته‌است.
آخرین اثر او "مردی که.." در مقام کارگردان با بازی شیوا اردویی و یک تیم جوان بازیگرست، نمایشنامه‌ای از پیتربروک و هلن اشتاین براساس کتابی از مشاهدات بالینی و کیس‌های مورد تحقیق پزشکی بنام ساکس بعنوان "مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت"، برای صحنه تنظیم شده‌است.
با ... دیدن ادامه ›› این پیش‌زمینه انتخاب این اثر، گزینش جذاب و قابل تعمقی‌ برای علاقمندان تئاترست.

متن درباره مواجهه و مشاهدات پزشکی‌ست که دریک مرکز نگهداری افراد دچار اختلالات اعصاب و روان و بیماری‌های خاص مربوط به آن، مشغول به‌کار می‌شود و درنظر دارد مسیری به جهان آنان بازکند. و با وجه نمایشی به شناخت بیشتر این گروه، بپردازد. در طی اجرا، بیماران به صحنه می‌آیند و هرکدام درباره‌ی بیماری و اختلال‌شان، توضیحاتی می‌دهند. اما آنچه در نهایت ازاین مواجهه باقی می‌ماند چندان تاثیرگذار نیست. و عملا قادر به نفوذ به ترسیم عمیق و درستی از وضعیت هر بیمار و موارد مورد طرحِ متن اصلی، به مخاطب نمی‌شود.
جهانِ هر بیمار چنان به‌شکلی فانتزی، و غیرقابل باور طرح و ارائه می‌شود که گویی فاقد هرگونه واقعیتی‌ در وجود چنین نمونه‌هایی‌ست. با وجود آنکه، متن اصلی و کتاب مورد نظر دکترساکس، تمرکز بر ارائه‌ نمونه‌هایی واقعی و نادری‌ست که در مراکز ویژه وجود دارند و کمتر با آنها مواجه و معرفی شده‌است، اما چنین آشنایی برای مخاطب برقرار نمی‌شود و او را عملا به دنیایِ متفاوت این گروه پیوند نمی‌زند.
نزدیک‌شدن به این موضوعات، با وجود پیچیدگیِ ذاتی در این گروه از بیماران، تنها یک اجرا و یک تجربه‌ی صحنه‌ای نیست، به ویژه که در همین چند ماهه اخیر، نمایش‌های بسیاری با موضوع تیمارستان و یا پرسوناژهای اختلال روانی، بر صحنه، پیاپی آمده‌اند. لازمه‌ی چنین انتخابی، درک و تحقیق بسیاری از این دسته بیماران خاص‌ست که در اجرا، پرداخت موفقی شکل بگیرد.
"مردی که.." نمایشی‌ست که بیشتر نمونه‌ای کارگاهی و یادآور اجرای پایان ترم‌ست، تا اجرایی حرفه‌ای با المان‌ها و استخوان‌بندی قرص و محکمی که حداقل برای یک اجرایِ قابل قبول، مورد نیازست.
آنچه در صحنه دیده می‌شود، در سطحی ابتدایی، و آماتوری‌ست که قادر نیست در هیچ بخشی، قدرتِ کارگردانی و یا بازیگری، محتوا و فرم را به معرض بگذارد؛ نه محتوا عمقی دارد و نه بازیها چنگی به‌دل می‌زند. صحنه و میزانس‌ها، گاهی چنان شلوغ ومغشوش است که عملا شلختگی غالبی را منتقل می‌کند تا قرار باشد فضاسازی درستی از مرکز نگهداری افراد دچار اختلال اعصاب و روان ارائه دهد.
دکور و صحنه‌پردازی، هرچند تلاش‌هایی دارد اما در جهت تکمیل محتوایی اثر، کارکردی ندارد و عملا نمی‌تواند به‌عنوان یکی از عناصر دخیل در اجرا، تاثیرگذار باشد.
از رضا مولایی با درخشش نقش‌های بسیاری از او، و سابقه حضور سالیان زیاد در حوزه تئاتر، انتظار می‌رفت انتخاب و اجرای متنی صحنه‌ای، چنان باشد که مخاطب پس از تماشای اثر، چیزی با خود برای اندیشه و تجربه، ببرد که چنین مهمی دست نمی‌دهد.

نیلوفرثانی
آااااخ که من چقدر به خاطر اون ۶۰-۷۰ دقیقه ای که برای دیدن این نمایش تلف کردم خودمو سرزنش کردم
۱۷ بهمن ۱۳۹۸
ممنونم میم جان از نظرت چقدر خوشحال شدم نظرتو برام نوشتی ... فکرکنم از معدود کسانی بودیم که دل به دریای این نمایش زدیم :))
۱۷ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تئاتر بسیار مطلوب و تاثیرگذاری بود.. روایت بیماران روانی که ذهنشون در چارچوب ذهنهای عادی نیست و دنیا رو متفاوت میبینن و لمس میکنن.. دختری که فکر میکنه خوابه و منتظره تا کسی بیدارش کنه.. مردی که درکی از کلمات و مفهوم کلمات نداره.. دختری که باید بدنش رو ببینه تا بتونه اشیا رو حس کنه و یا حتی راه بره.. مردی که تیکهای عصبی وحشتناک داره و مدام در حال لرزشه.. دختری که اوتیسم شدید داره و..‌
بازیها بسیار خوب و پخته بود و حس و حال بیماران روان پریش رو بخوبی منتقل میکرد..
دیدن چند اجرای آخر رو به تمام دوستان توصیه میکنم..
عضوی مرموز و جدامانده از بقیه اعضا که به تنهایی در قلمرو خود (جمجمه) کل بدن را فرمانروایی می کند، عضوی که اگر قسمتی از آن آسیب ببیند ترمیم نمی شود و پیوندناپذیر است. مغز این عضو پیچیده و خاص و بیمارانی که نقصی در مغز خود دارند محوریت نمایش را تشکیل می دهند. با این که بازیگران گروه جنون (البته بجز خانم اردویی) کم تجربه هستند اما بازی قابل قبولی از خود ارائه می دهند. استفاده درست و به جا از هاش اف و اجرای حرکات ریتمیک بیماران برای بردن مخاطب به فضای ذهنی روانپزشک از ایده های جالب کارگردان است.
آخرین و به نظرم زیباترین دیالوگ نمایش: " چقدر چیزی که من می بینم از اون چیزی که تو نگاه اوناس واقعی تره یا زیباتر؟ شاید این چیزی که من می بینم خوابه، بیداری جهان اوناس!"