به لطف آزاده ملک زاده نماشنامه ی "اتاق فاستوس" را در تماشاخانه موج نو دیدم. سرگذشت دکتر فاستوس که در اصل یک قصهی عامیانهی آلمانی بوده، دستمایهی خلق آثار فراوانی در حوزه های مختلف هنر از جمله رمان نمایشنامه، سینما، موسیقی، و نقاشی بوده است.
نمایشنامهی "تاریخ تراژیک دکتر فاستوس" اثر کریستوفر مارلو (۱۶۰۴) و نمایشنامهی "فاست" اثر یوهان گوته از جملهی مهم ترین و الهام بخش ترین این آثارند. ماجرا به اختصار از این قرار است که دکتر فاست (دکترای الهیات) در ازاء کسب قدرت هایی جادویی روح خود را برای مدت ٢۴ سال به شیطان می فروشد. او طی این مدت به هر صورتی که مایل است از این قدرت شیطانی استفاده می کند و در پایان هنگامی که دچار شده به لعنت ابدی، در آستانهی مرگ قرار می گیرد، در پی فسخ معاملهی خود با شیطان برمی آید. اقدامی که در روایت گوته به لطف معصومیت معشوق فریب خورده اش گرتشن (الهه باکره) موفق به انجام آن می شود، اما در روایت مارلو، ناتوان از انجام این کار، مثله می شود و به جهنم می رود.
نویسنده و کارگردان این نمایش، علیرضا شیخان، بیشتر به روایت مارلو متمایل است. شیخان با نگاهی روانکاوانه، لحظات پایانی زندگی فاست را در قالب جدال نیروهای درونی و متضاد او بر پرده می آورد. جدالی که در نهایت با پیروزی مفیستوفلس (وجه شیطانی شخصیت فاست) به پایان محتوم خود می رسد. فاستِ علیرضا شیخان، خود را قهرمانی می داند که برای کشف رازهای زندگی به دل تاریکی گام نهاده و با خداوند تاریکی (شیطان) پیمان بسته است. او خود را با پرومته مقایسه می کند که آتش را از خدایان ربوده و به انسان ها داده است تا ظلمت را از زندگی انسان بزداید. اما مفیستوفلسِ دورن به او یادآور می شود که پرومته، برای آزادی بردگان هرگز با اربابان ستمکار وارد معامله نشده است. روایتی در اسطوره های ایرانی که اهورامزدا با اهریمن پیمان متارکه ی موقت می بندد تا در زمان مقتضی به نبرد نهایی با او برخیزد و شواهد تاریخی متعدد دیگر، روایت شیخان را در این مورد تأیید نمی کنند. اما نکته ی مهم دیگر روایت شیخان تأکید بر این نکته است که با استفاده از وسیلهی نادرست نمی توان به نتیجه ی درست رسید. نکته ای که درستی آن دست کم در شواهد تاریخی متعدد به اثبات رسیده است.
به "آف استودیو"، آقای شیخان و بازیگران این نمایش به خاطر کار خوبشان تبریک می گویم و برایشان موفقیت آرزو می کنم.