در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | یادداشت محمدحسن خدایی برای نمایش «زمستان/ داخلی/ خانه عروسک» در مجموعه ایرانشهر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:36:57
نمایش زمستان/داخلی/خانه عروسک | یادداشت  محمدحسن خدایی برای نمایش «زمستان/ داخلی/ خانه عروسک» در مجموعه ایرانشهر | عکس

پگاه طبسی‌نژاد بعد از نمایش «مدار بسته» که مفهوم هویت را به میانجی تصاویر و جایگاه نمادین هنرپیشه‌های معروف، برای اجراگران مسئله‌مند می‌کرد، این‌بار تلاش دارد اراده معطوف به موفقیتِ پنج شهروند که در یک «شوی زنده» تلویزیونی شرکت کرده‌اند را به اشتراک گذارد. گروه اجرایی در یک انتخاب سهل و ممتنع، جهان «ایبسن» و نمایشنامه‌ «خانه عروسک» را برگزیده‌ است. اینکه فیگور مهمی چون «ایبسن» واجد دلالت‌ها و مازداهایی است برای رویت‌پذیر کردن خلق‌وخوی مردمان طبقه متوسط شهری ایران امروز، امری است مشهود. اما همچنان می‌بایست ضرورت فرمال و محتوایی پگاه طبسی‌نژاد را در این شکل از بازنمایی به مداقه نشست. «فرانکو مورتی» در کتاب «بورژوا در میانه تاریخ و ادبیات»  و در فصل «ایبسن و روح سرمایه‌داری» شرح می‌دهد که «ایبسن» را می‌توان نویسنده بلامنازع بورژوازی در قرن نوزدهم دانست که به تضادهای درونی بورژوازی می‌پردازد. یک جهان خاکستری که مرزهای اخلاق در آن کمابیش ناواضح است و مولفه‌هایی چون کم‌حرفی، پیمان‌شکنی، تهمت‌زنی، بی‌مبالاتی و حرف‌های نیم‌راست و نیم‌دروغ، کلیت آن را می‌سازد. نمایشنامه‌هایی که فرم و محتوای آن، هنگامی به هماهنگی می‌رسد که این جمله را مد نظر داشته باشد «اگر سرمایه‌داری همیشه نمی‌تواند اخلاقاً خوب باشد، باید دست‌کم همیشه اخلاقاً قابل فهم باشد.» نوعی از اخلاق که فتح بازارهای جدید و سرکوب نیروی کار را برای انباشت ثروت توجیه کند.

 پگاه طبسی‌نژاد در مقام ایده‌پرداز و کارگردان پتانسیل‌های «خانه عروسک» را برای تعین‌بخشی به اینجا و اکنون ما برگزیده است. با فرمی که «تنِ بازیگر» را از صحنه مالوف سالن سمندریان به اطراف و اکناف تبعید کرده و تنها از طریق تصاویر است که بار دیگر آنان را فراخوانده. آیا این مجازی‌شدن حضور بازیگران، استعاره‌ای است از تفوق دنیای مجازی بر واقعیت روزمره زندگی؟ پاسخ البته که تا حدودی واضح است. بنابراین اجرا در این باب حرف تازه‌ای ندارد و اشارتی است به سوژه‌های مدرن شهری که میل وافری دارند برای بازنمایی هویت خویش به میانجی گجت‌ها، صفحات تلفن همراه و تلویزیون‌های هوشمند. از این بدیهیات که بگذریم، اجرا در باب هستی‌شناسی مکان پرسش‌ها و امکان‌هایی را به افتراق می‌گذارد. فی‌المثل مکان‌ از نو مفصل‌بندی شده و صحنه به مثابه میدان تجربه کردن امر مشترک میان تماشاگر و بازیگر، به پنج مکان مجزا تجزیه و تقسیم و به نوعی فاصله‌مند می‌شود. پنج بازیگر در پنج مکان مختلف از طریق امکانات صوتی و بصری، روایتی امروزی و دراماتورژی‌شده از «خانه عروسک» به اجرا درمی‌آورند. اجراگران هر شب به ایفای نقش خویش مشغول می‌شوند اما حضور فیزیکی بر صحنه ندارند و تنها از طریق دوربین‌های پرتابل امکان اجراگری می‌یابند. پیوستار صحنه تئاتر به محاق رفته و مکانیسم مونتاژ، اتصال مکان‌ها و بدن‌ها را ممکن می‌کند. اینجاست که بدن بازیگر از صحنه غایب می‌شود تا از طریق تصویر، این‌بار وهمناک، رنگ‌پریده و مجازی‌شده احضار شود. هر بازیگر امکان آن را می‌یابد که با انتخاب زاویه دوربین و بکار بستن تفاوت و تکرار، هویت خویش را به میانجی شخصیت‌های خانه عروسک برای تماشاگران بازنمایی کند. بنابراین اجرای هر شب، می‌تواند تفاوت‌هایی با دیگر شب‌ها داشته باشد، همچنان‌که واجد تکرارهای قابل حدس هم هست. 

پگاه طبسی‌نژاد به ایبسن وفادار است. بنابراین شخصیت دوران‌سازی چون «نورا» امکان آن را می‌یابد که در انتها دروغ‌ها را پس ‌زند و یکی از بزرگترین صفحات فرهنگ بورژوایی را رقم بزند. اما گفتار مربوط به کارگردان گاه به مثابه یک نظریه پرداز به میدان آمده و در باب کنش‌ورزی‌های نورا، مداخلاتی نظرورزانه بیان می‌کند. چندان نبایست مقهور این گفتارها شد، چراکه به‌نظر می‌آید گروه اجرایی با نوعی شیطنت و شوخ‌طبعی تلاش دارد شبیه برنامه‌های تلویزیونی عمل کرده و با تولید و بکار گرفتن شبه‌گفتارهای به اصطلاح عمیق، برنامه خویش را وجه تئوریک بخشد. اما فیگور نورا احتیاجی به این تفسیرها ندارد و همچون سوژه رادیکال زنانه، در نهایت اخلاقیات منحط قرن نوزدهمی سرمایه‌داری را با ترک کردن خانه، مسئله‌دار می‌کند. گو اینکه این حجم از تفسیر و توضیح در رابطه با کنش شخصیت‌ها، حتی پخش قسمت‌هایی از شعرخوانی چارلز بوکفسکی، نوعی اسنوبیسم متکلفانه و از قضا مبتذل‌نماست.

 در نهایت اجرای نمایش «زمستان/ داخلی/ خانه عروسک» چالشی است برای بازیگران نمایش. چراکه مرز میان تئاتر و تصویر بار دیگر خاکستری شده و قرار است عواطف و احساست بشری در غیاب تن دیگران و از طریق دوربین انتقال یابد. بازیگران، در دو مرحله از خود فاصله گرفته و یکبار در جایگاه شهروند در «شوی زنده» و بار دیگر در جایگاه شخصیت‌های خانه عروسک به اجرا مشغول هستند. وسوسه‌ای که ای کاش کنار گذاشته می‌شد و هر پنج بازیگر با نام و جایگاه واقعی خویش، جهان معاصر شده ایبسن را می‌ساختند. 


۱۴ اسفند ۱۳۹۸