نمایش با برگشتن خانم آغا از سفر عتبات عالیات و مواجه شدن او با به مزایده گذاشتن خانه قدیمی به خاطر عقب افتادن قسطهای بانک شروع میشود. درام نمایش، پس از ترسیم مختصر فضا شکل میگیرد و خانم آغا و فرزندانش در روند نمایش درموقعیتهای دراماتیکی، که با طنز کلامی پر مایه و مفرح و سرشار از نکته پردازیهای رندانه عجین شده، میافتند. این موقعیتهای دراماتیک پرکنش و واکنش و چالش برانگیز، بیشتر بر محور شخصیت خودرای خانم آغا میچرخد چرا که وی دراین ماجرا دلبستگی متوهمانهای نسبت به منزل خود که کارگاه بکا هم در آن واقع است دارد و مدام از نظرکردگی آن مکان، که در قدیم محل برگزاری نمایش تعزیه بوده است، سخن میراند. او مخالف هرگونه ساخت وسازدر عمارتی است که با تیرکهایی موقتی بند شده است و به همین خاطر با همه سر ناسازگاری دارد جز پسر کندذهنش «خدارحم» که با او مقابله نمیکند.
«حسین کیانی» روی رابطه نزدیک خدارحم و خانم آغا تاکید ویژهای دارد چرا که با ترسیم این رابطه، در صدد نشان دادن نکتهای قابل تامل و بسیار مهم در نمایش است و آن، تمایل شخصیتهای خودکامه نسبت به آدمهایی است که بدون هیچ تفکر و تاملی با آنها همراهی میکنند.
در نقطه مقابل «خدارحم» شخصیت «خدمت علی» قرا دارد که سعی میکند خانم آغا را به اشتباهاتش واقف کند ولی عامل اصلی چالشها میشود. البته همه به نوعی در پیدایش این موقعیتها و خطوط دراماتیک و پر چالش دخیل هستند اما تلنگرها را او زده و مسیر را مشخص میکند.
نقطه عطف و عامل اصلی جذابیت نمایش «همه فرزندان خانم آغا » طنز کلامی و البته در جاهایی موقعیتهای کمیک آن است که بیشتر بر دوش دو شخصیت طنز «خدارحم» با بازی «حمید رضا آذرنگ» و «یدالله» با بازی «امیر رضا دلاوری» با بازیهایی درخشان است. نکته قابل تو جه و خلاقه آن اینجاست که کیانی بنا بر مایه، سلیقه و طنز پردازی ویژه خود به پردازش این شخصیتها رو آورده و شخصیتهای بسیار دلپذیروجذابی خلق کرده است.
«خدارحم» و «یدالله» شخصیتهایی وارسته و بیخیال از محیط پیرامون خود هستند و به همین خاطر، مخاطب چندان برای آنان دل نمیسوزاند چرا که با قدرت خلاقه طنز همه مصائب را بر خود هموار میکنند. در واقع جذابیتهای کمیک آنها به حدی قوی است که مصیبتها و موقعیت تلخ زندگی آنان را پوشانده و حتی درو نمایه نمایش زیر سر سایه وجه طنز نمایش،که بیشترآنها ایجاد میکنند، قرار میگیرد.
پرهیز از واقعیت نگری و عمل کردن برمبنای توهمات از جمله درونمایههای اصلی این نمایش است که کارگردان با رویکردی آسیب شناسانه آن را دنبال کرده است. سرنوشت تمام شخصیتها در پایان نیز ناشی از بیتدبیری، خودبینی وخودخواهیهای آنها، علاوه بر شرایطی که به آن دچار شدهاند، است. با این حال با جلوه طنز دادن به این قضایا، نه تنها باعث لذتبردن مخاطب از نمایش شده بلکه تلنگری به ذهن مخاطب زده است.
«یدالله» با بیخیالی چشمان نه چندان بینایش را بر روی واقعیتها بسته است اما مدام با تکرار تکیه کلام «بر روی دو عینم»، از طرف او روبهروییم وهمین تناقض که در شخصیت او هست، پارادوکسی درنمایش پدید میآورد.
«یدالله» سالها با «طاووس»، که دختر عمهاش؛ خانم آغا است، بزرگ شده ولی اورا ندیده چرا که به اصطلاح با نجابت و در واقع کمرویی با وی برخورد کرده است. چشمان عاریهاش، که همان عینکها بودند، را هم روی واقعیتها بسته است و علاوه بر نابینایی ظاهری، از نابینایی واقعی که همان ندیدن واقعیتها است نیز رنج میبرد که این جریان به نوعی به رویکرد استعاری نویسنده و کارگردان به این قضایا برمیگردد.
لایههای پنهانی نمایش هم از نیمه دوم رو میشود. نمود این جریان در متوهم بودن شخصیت «خانم آغا» با بازی عالی «رویا تیموریان» و جریان عشق «اصغر عاجز» پیمانکار آشکار میشود. طراحی صحنه، که حیاط خانه خانم آغاست، با حوض و سکویی که بساط چایی بر روی آن پهن است؛ نه تنها واقع گرایانه است و فضای سنتی ایرانی را به خوبی ترسیم کرده؛ بلکه تیرکهایی که درگوشه گوشه خانه خانم آغا قرارگرفته و آن را بند کرده اند؛ نشانههای نمادینی ازدر آستانه فرو ریختن دنیای خانم آغا و فرزندانش هستند. از طرف دیگر، سکو و حوض حیاط برگرفته ازنمایش سنتی ایرانی رو حوضی است و علاوه بر این از زره و کلاه و شمشیر و سایر عناصر نمایش تعزیه هم دراینجا استفاده شده است. درواقع همه این عناصر از لوازم کارگردان در پرداخت به داستان وموضوع و فضای نمایش است. فضایی که در اینجا در معرض خطر است و در گرو همین جریان است که تقابل بین دو طیف سنتی و مدرن نمایش و درواقع خانم آغا و فرزندانش شکل میگیرد.
در پایان باید به موسیقی حزنانگیز نمایش اشاره کرد که هم فضا ساز است و هم کارکرد ویژهای در القای مفاهیم واقعی نمایش، منفک از موقعیتهای طنز گونه آن دارد و درفاصله عوض شدن پردههای نمایش، مخاطب را با خود همراه میکند و احساس و تاثر مخاطب از مفهوم نمایش را بر میانگیزد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ - ۳۱ شهریور ۱۳۸۹