اشکان خطیبی در تئاتر نام غریبی نیست؛ او فارغ التحصیل کارشناسی رشته بازیگری از دانشگاه هنر معماری تهران بوده و در نمایش کارگردانان بزرگی همچون محمد رحمانیان و علیرضا کوشک جلالی به ایفای نقش پرداختهاست. این روزها خطیبی با نمایشی به کارگردانی سیامک صفری میزبان تئاتر دوستان در سالن شهرزاد شده است. لامبورگینی قرار است با کمک خطیبی و صفری داستان ۲ گورخواب که در گورستان نصیرآباد زندگی میکنند را روایت کند. به این بهانه به سراغ اشکان خطیبی رفتیم، تا با او درباره این نمایش گفت و گویی انجام دهیم.
گویا چند ماهی از تئاتر فاصله گرفته بودید و به فعالیتهای دیگر مشغول بودید، اما حال با نمایشی به کارگردانی سیامک صفری دوباره به تئاتر برگشتید. از چطور آشنایی با سیامک صفری و پذیرفتن همکاری با او بگویید؟
در این چند سال اخیر تنها جایی که در آن احساس آرامش کردهام صحنه نمایش بوده و هیچ وقت به طور کامل از آن فاصله نگرفتهام. درباره همکاری با سیامک صفری نیز باید بگویم که این موضوع کاملا به شانس من برمیگردد. وقتی با من تماس گرفت و پیشنهاد این نقش را داد، بدون آنکه متن را بخوانم به او پاسخ مثبت دادم. بعد که متن را خواندم علاقهام به همکاری با او بیشتر شد. البته پیشتر با قلم او آشنا شده بودم اما به هیچ وجه فکر نمیکردم توانایی نوشتن متنی با چنین غنای ادبی را داشته باشد. علاوه بر این خود سیامک صفری هم در این نمایش بازی میکند. نوع بازی سیامک صفری به گونه ایست که مخاطب هم با دیدنش سالن تئاتر را فراموش کرده و همه چیز را واقعی میبیند. من نیز سال ها او را در صحنه تحسین کرده بودم و بالاخره فرصت همکاری با او برایم مهیا شد. در تمرینها تمام تلاشم را کردم که خودم را به آن چیزی که او در ذهن دارد نزدیک کنم؛ چون همیشه معتقد بودم که بازیگر در ابتدا اجرا کننده آن چیزی است که در ذهن مولف وجود دارد. کارکردن با سیامک صفری حال مرا خوب میکند. امیدوارم که در انتقال این حال خوب به مخاطبان موفق بوده باشم.
شخصیتی که بازی میکنید با تصویری که مخاطب از یک گورخواب دارد متفاوت است. به عنوان مثال دیالوگهایش را آهنگین ادا میکند. او را باید نماینده چه طیفی از جامعه بدانیم؟
فضای زندگی این دو شخصیت به ظاهر رئال است اما آنها در کنار اتفاقات رئالی که برای مخاطب تعریف می کنند از یک دنیای فانتزی نیز بهره میبرند به طوریکه گاهی اوقات خیالی یا واقعی بودن رفتار آنها مشخص نمیشود. این موضوع تا پایان ادامه پیدا کرده و مخاطب را به نتیجه خاصی درباره واقعی یا فانتزی بودن نمایش نمیرساند. به همین دلیل شخصیتهای این نمایش را نمیتوان در طبقه بندی خاصی قرار داد. شاید بتوان از آنها به عنوان آخر خط رسیدههای جامعه نام برد. هر کدام از این دو شخصیت با گذشتهای عجیب و پر ماجرا به نقطهای رسید اند که برای مخاطب نقطه شروع نمایش است.
به طور کلی برای رسیدن به نقشها از چه شیوهای استفاده میکنید. برای رسیدن به این نقش به چه صورت عمل کردید؟
همیشه برایم متن از همه چیز مهمتر بوده و آن را برای خود به عنوان یک سر الگو قرار میدهم. در این نمایش نیز علاوه بر کمکهای کارگردان، به همین صورت عمل کردم. به طوری که از کوچکترین کلمات آن برای خود پیشینه ساختم و به صورت ذهنی با آن درگیر شدم. البته اینها به تنهایی کافی نبود و برای رسیدن به بعد تکنیکی کاراکتر با وجود آنکه همیشه یکی از شنوندگان جدی موسیقی رپ بوده ام، در این مدت تنها به این موسیقی گوش دادم.
قرار بود حمید صفت در این نمایش حضور داشته باشد اما حاشیههایی به وجود آمد که در نهایت منجر به نبود ایشان در این اجرا ختم شد. درباره این موضوع مقداری توضیح دهید.
حدس چنین حواشی را میزدم اما فکر نمیکردم به این زودی اتفاق بیفتد. حتی فکر کردن به این موضوع که سیامک صفری یا من برای پرکردن یک سالن 300 نفری بخواهیم نمایش خود را با حاشیه همراه کنیم، خندهدار است. موسیقی رپ یکی از عناصر مهم این نمایش بود. به همین دلیل سیامک تصمیم گرفت تا یک رپر در نمایش حضور داشته باشد. در طول تمرینات افراد مختلفی را به مسئولان پیشنهاد دادیم که همهی آنها با مخالفت همراه شد. پیشنهاد آخر حمید صفت بود که ظاهرا با حضور آن در صحنه تئاتر موافقت شد. اما به محض رسانهای شدن این جریان، خانه موسیقی بیانیه داد و مسئله ممنوعیت و عدم مشروعیت این خواننده مطرح شد. موسیقی رپ و این نمایش طوری به هم تنیده هستند که مقدار زیادی از متن به صورت رپ نوشته شده و حتی یکی از شخصیتها دیالوگهایش را به صورت رپ ادا میکند. این تم باید در انتهای کار عینیت پیدا میکرد و تماشاگر آن را به صورت مجسم شده در صحنه میدید اما متاسفانه در تئاتر همیشه حاشیه از متن پیشی گرفتهاست.
به طور کلی هنرمندان بعد از آنکه میزان شناخت شدنشان در بین مردم از درجهای بالاتر میرود، با پیشنهادهای کاری زیادی مواجه میشوند. ولی این موضوع میتواند در کیفیت کار هنرمند اثر سو بگذارد. با توجه به این توضیحات شما چطور میتوانید در زمینه٬های مختلف تا این حد فعال باشید و همواره کیفیت قابل قبولی را ارائه دهید؟
توضیح این موضوع کمی برایم سخت است. مثل این میماند که به سیامک صفری بگوییم چطور میتوانی به این صورت بازی کنی؟ توضیح دادنی نیست. این کیفیتی است که درون آن فرد وجود دارد.
البته باید بگویم که من در هر فیلدی که بودم، کمیتی وجود نداشته است. به عنوان مثال اگر تئاتر کار کردم سالی دوتا بودهاست. در هر مورد خاص سعی کردم که تمرکزم را به طور کامل معطوف آن فیلد مشخص کنم. قسمت زیادی از این موضوع نیز به این برمیگردد که هدف شما از کار کردن چیست. فردی تنها برای پول درآوردن کار میکند اما هدف اول من در کار به هیچ وجه پول نبوده است. هدفم این بوده که در هر جایی تاثیر گذار عمل کنم. باید بگویم که حداقل در ۸۰ ، ۹۰ درصد مواقع نیز به هدفی که برای خود تعیین کردم رسیدم و مدارک آن هم موجود است.
بنابراین فکر می کنم که بخش عمده ای از این ماجرا به یک مدیریت و نظم شخصی برمی گردد، که باید درون فرد مورد نظر وجود داشته باشد. البته نمی گویم که این موضوع به طور کامل ژنتیکی است. شاید بخشی از آن اکتسابی باشد، ولی حداقل چیزی که لازم است، خواست خود فرد مورد نظر است.
کلام آخر
در پایان می خواهم با دوستان تئاتریم صحبت کنم که به تازگی از جمع مخاطبان و دانشجویان تئاتر جدا شده، کمکم دستی بر آتش پیدا کردهاند. ابتدا باید بگویم که از نظر من استفاده از ابزار دراماتیکی که در یک نمایش وجود دارد، حتی برای فروش بیشتر هیچ عیبی نخواهد داشت. چون ترجیحم این است که استقبال مردم از این سالنها نسبت به سالنهای آزاد بیشتر باشد.
دوم اینکه خواهش میکنم کمی اندیشه کنند تا متوجه شوند که پر کردن چنین سالنی با وجود یک متن قوی و بازیگرهای این چنینی کار چندان سختی نبوده که بخواهیم به هر راهی برای پر کردن آن متوسل شویم و اینکه خواهش میکنم نمایشها را قبل از دیدن قضاوت نکنند. اول کار را ببینند و سپس هرآنچه که از آن دریافت کردند را در هرجایی که می خواهند منتشر کنند. فکر میکنم هرکسی که تئاتر کار میکند دوست دارد حداقل کسی که کار را ندیده درباره آن نقد منفی ننویسد.