«من موجودی احساساتی هستم» نمایشنامهای از «ایو انسلر» نویسنده و فعال حقوق زنان در امریکاست که این روزها به کارگردانی مهرداد خامنهای و بازی فرشته حسینی از گروه اگزیت در تماشاخانه موزه استاد انتظامی در حال اجراست. این نمایشنامه، راوی داستان هشت دختر نوجوان است که هر کدام از یک گوشه جهان، مورد سوءاستفاده فرهنگ و سنت مردانه سرمایهداری قرار گرفتهاند و در این نمایش برای گفتوگویی با تماشاگران روی صحنه احضار شدهاند. نمایش مجموعهای از مونولوگهایی است که خطاب به تماشاگران اجرا و بیان میشوند. آنچه بیش از هر چیز برای مخاطب در تماشای اثر اهمیت پیدا میکند، ضرورت اجرا در این موقعیت زمانی و مکانی و عنصر تئاتربودگی یا تئاتریکالیته در اجراست. به قول پال وودراف: «آنچه تئاتر را تعریف میکند هنر تماشاییکردن کردار انسانی است و این کردار آمیخته با مساله «انتخاب» است. آنجا که تئاتر «انتخاب» را به عنوان امری تاریخی در زمان حال تماشایی میکند، مخاطب را در مواجهه با آنچه بر صحنه اتفاق میافتد به تفکر وا میدارد». حال مخاطب است که با انتخاب سر و کار دارد: کنشمندی یا انفعال اما سوال اینجاست داستان دخترانی که مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند چه انتخابی برای تماشاییشدن «سرنوشتشان» دارند؟
بیایید کمی به عقبتر برگردیم. به اطلاعات نمایش: سالن موزه استاد انتظامی در قیطریه تهران، دیماه٩۶. از آغاز حرکت به سمت محل اجرا از خود میپرسیدم: چرا برای دیدن رازهای دختران جهان باید این همه از مرکز شهر که به تعبیری مرکز اتفاقات به اصطلاح تئاتری شهر است، دور شد و در ترافیک بالای شهر پشت مازراتیها و بیاموها و پورشهها معطلِ رسیدن به تماشاخانه شد؟ این پرسشی بود که تماشای اثر پاسخ داد. انتخاب اینجاست: هشت دختر از هشت کشور مختلف در موقعیتهای متفاوت اما با یک مساله مشترک، اینجا و در این زمان روی صحنه حاضرند تا مخاطب خود را بازخواست کنند. حلول این شخصیتها در کالبد یک بازیگر در خطابههایی رادیکال به سمت مخاطبان حاضر در مکانی که تحت تسلط این نظام سرمایهدارانهاند، تجسم یک اراده قدرتمند است. چیزی میان شورش و گفتوگویی متمدنانه. دختران در این اجرا، میان یک کروشه و مرزهای مبهم نوری که بحق بر آنها تابیده میشود، فرصت ظهور پیدا میکنند. این یعنی گفتمانی که آزادی را ندا میدهد. اجرای نمایش به لطف بازی باورپذیر و هنرمندانه فرشته حسینی و تجسم صحنهای که کارگردان تدارک دیده است، در عین اینکه از تمام زواید بصری خالی است، پر است از آرایههای زندگی. لحظهای است از تحقق تئاتری که از حداقلهای در اختیارش به شکل بهینه استفاده میکند. گرچه معتقدم اثر میتوانست با همین هوشمندی کارگردان و دستکاری او در متن بیشتر به محققشدن یک رخداد نزدیک بشود و مخاطبش را بیشتر در فاجعهای که ذکر میکند به فکر وا دارد اما تا همینجای کار نیز اثری است قابل ستایش و تماشایی. گواه همین ادعا نیز در فرصت انتخابی است که برای تماشاگر جهت تهیه بلیت مهیا شده. گروه تئاتر اگزیت در طرحی در حمایت از مخاطبان تئاتر، بلیتهای نمایش خود را در چهار قیمت پنج، ده، بیست و بیستوپنج هزارتومانی بدون هیچ محدودیت و تغییری در انتخاب سانس یا انتخاب صندلی عرضه کرده که میتواند طیف بیشتری از مخاطبان را به تماشای این تئاتر و تئاتر دیگری که در همین سالن از همین گروه در حال اجراست، یعنی «مارکس در سوهو» دعوت بکند. در نهایت تصورم اینست که مخاطب نمایش «من موجودی احساساتی هستم»، میتواند هر مرد و زنی از هر قشر و طبقهای باشد اما اگر کسی از تماشای نمایشهای بعضا متظاهرانه امروز تئاتر تهران خسته شده این نمایش را به او پیشنهاد بدهید.
منبع: روزنامه اعتماد (دوشنبه ۲۵ دیماه ۹۶)