سمن قناد کارگردان نمایش «شکافتن کام ماهی» درباره چرایی اجرای این نمایش گفت: در دورانی که روابط آدمها کاملاً بهم ریخته و دیگر کمتر با هم مکالمه و گفتگو و حتی دیدار میکنند و همین دیدارها هم مجازی شده است، مهمترین نکته روابط که شامل گوش کردن و پاسخ دادن است از بین رفته است. خیلی تلاش کردیم بزرگترین مشکلی که در روابط وجود دارد را نشان بدهیم.
نمایش «شکافتن کام ماهی» به نویسندگی بابک پرهام سومین تجربه کارگردانی سمن قناد، نمایشی رئالیستی است که روایتی از چالشهای یک زوج را بیان میکند که زندگی مشترکشان در حال فروپاشی است و تلاشی که میکنند تا از این بحران عبور کنند. «شکافتن کام ماهی» با بازی سمن قناد و حسین جاهد و تهیهکنندگی مجید قناد تا ۴ اسفند، هر شب ساعت ۱۹ در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه میرود. خبرنگار تئاتر صبا با سمن قناد درباره این نمایش گپ و گفتی داشته است که در ادامه میخوانید:
بعد از اجرای موفق «تملیخا» این دومین همکاری شما با بابک پرهام است، این تجربه چه تفاوتهایی با اجرای گذشته دارد؟
«تملیخا» نمایشی بود متکی بر بدن و فیزیکال اما این اثر متنی روان دارد و مهترین تفاوت آن رئالیستی بودن نمایشنامه «شکافتن کام ماهی» است. اتفاق خوب در «تملیخا» این بود که ایده اجرایی و متن در کنار هم قرار گرفتند و به قول تئاتریها کار درآمده بود. در «شکافتن کام ماهی» نیز ایده اجرایی کارگردانی با فضای متنی نویسنده هماهنگ بود. اینکه توانستم با نویسنده به یکسانی تفکر برسم، برای خود بنده موفقیت محسوب می شود، چرا که غیر از این امکان نداشت که این اثر نمایشی برای مخاطب جذاب باشد.
با توجه به اینکه حدود یک هفته از اجرا میگذرد، بازخورد تماشاگران به چه صورت بوده است؟
اکثر تماشاگران راضی بودند، اما به هر حال زمانی که یک اثر هنری اجرا میشود و خود را در معرض تماشاگر میگذارد نمیتوان انتظار داشت که رضایت همه تماشاگران را جلب کند. هرچند ما در تلاش هستیم که با ارتباط پویا بین گروه اجرایی و تماشاگران چه از طریق سایت تیوال و چه از طریق گفتگوی حضوری در پایان نمایش این ایرادها را دریافت کنیم و سعی خواهیم کرد در اجراهای بعدی آنها را رفع کنیم تا تعداد بیشتری از مخاطبان از ما راضی باشند. همچنین در تلاش هستیم تا با همکاری مجموعه تئاترشهر جلسه نقد و بررسی نمایش را برگزار کنیم تا با شنیدن نظرات تخصصی منتقدان، حتی در زمان اجرا کیفیت اثر را ارتقا دهیم، مطمئناَ برای هر صاحب اثری دریافت اشکالات و ایرادات و رفع آنها را در آثار بعدی بسیار حائز اهمیت و با ارزش است .
برای تولید این اثر چه مراحلی را طی کردهاید؟
معتقدم برای برای ساخت یک تئاتر استاندارد تمرین طولانی نیاز است، از همان ابتدا با نویسنده به این تفاهم رسیدیم که این نمایشنامه به تمرینات طولانی نیاز خواهد داشت. ما حدود هشت ماه تمرین مداوم داشتیم. در مورد ایده اجرایی با صحبتهایی که با آقای پرهام داشتیم، ایشان قسمتهایی از فیلمهای سینمایی معروف ایرانی را به نمایش اضافه کردند تا اینکه بتوانیم اتمسفر آن فیلمها را دوباره بر روی صحنه ایجاد کنیم و فضایی بین خیال و واقعیت توأمان داشته باشیم. هر هنرمندی از تکرار خودش فراری است و تمایل دارد با خلق موقعیتهای جدید موفقیتهای جدید به دست بیاورد بنابراین با توجه به اینکه من در جایگاه بازیگر دو سال با دو نقش متفاوت موفق به کسب جایزه حافظ و جایزه خانه تئاتر شده بودم خیلی برایم اهمیت داشت که تجربه جدیدی در بازیگری داشته باشم و این نقش با ایجاد پاراللهای حسی در فضای بین خیال و واقعیت و رفت و برگشتهای حسی بین دو بازیگر برایم چالشی جدید بود و تجربه چنین چالشهایی جذابیت بازیگری است به همین دلایل مخاطب، من را در نقش متفاوتی پذیرفت و همراه با من سمن قناد جدیدی روی صحنه تجربه کرد.در مرحله بعد برای رسیدن به آن ایده اجرایی طراحی صحنه مهم بود.من از طراح صحنه استفاده نکردم و با الهام از فیلم هامون، جهان صحنهای نمایش را بازسازی کردم و طراحی نور که فضای بین رویا - واقعیت و پاراللهای حسی را به جهان ساخته شده در روی صحنه پیوند میزد، این طراحی نور هوشمندانه و کارآمد توسط آقای رضا خضرایی انجام شد.
هدف و لزوم اجرای این اثر چه بوده است؟
در مشورت با بابک پرهام، نویسنده اثر متوجه شدم که از بین رفتن امکان گفتگو بین دو نفر به خصوص به بن بست رسیدن روابط زناشویی عاشقانه دغدغه ایشان است، از سویی من هم به این موضوعات در خانوادهها علاقهمند هستم، در واقع نویسنده با تکیه به نظریات روانشناسانه فروید و لکان نگارش این نمایشنامه را شروع کرده بودند. در دورانی که روابط آدمها کاملاً بهم ریخته و دیگر کمتر با هم مکالمه و گفتگو و حتی دیدار میکنند و همین دیدارها هم مجازی شده است، مهمترین نکته روابط که شامل گوش کردن و پاسخ دادن است از بین رفته است. خیلی تلاش کردیم بزرگترین مشکلی که در روابط وجود دارد را نشان بدهیم چون آدمها به جایی رسیدهاند که دیگر حرفهایشان را به هم نمیزنند یا در درون خودشان میریزند یا مکالمات را قطع میکنند و این عدم گفتگو و عدم شنیدن و دیدن همدیگر باعث میشود مرزی بین روابط شکل بگیرد که ما در اینجا سعی کردیم این مرز را در اثرمان نشان بدهیم و به صحنه بکشیم، مرز واقعیت و خیال! چرا که اگر آدمها بتوانند با هم گفتگو کنند و حرف هم را بشنوند و بفهمند میتوانند درصدد حل مشکلات باشند اما اگر این اتفاق نیفتد و این حرفها زده نشود، کم کم عقدهها شکل میگیرد و مثل خشم جمع شده ناگهان بیرون میریزد. اتفاقی که در نمایش ما وجود دارد که لحظاتی هر دو بازیگر دچار جنونهایی میشوند که از عدم شنیدن و توجه نشات گرفته است.
صحبت پایانی؟
ما برای تابستان مشغول تمرین پروژه دیگری هستیم که در آن کار آقای پرهام در جایگاه نویسندگی و من در جایگاه بازیگری حضور دارم و آقای امیر شفیعی کارگردان هستند و با خانم نکیسا عقبایی همبازی خواهم بود، این تجربه هم مطمئناً مثل تجربههای گذشته برای من متفاوت و پر از چالش خواهد بود که امیدوارم مورد رضایت مخاطبین قرار بگیرد.
منبع: صبا خبر