در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | سکوت؛ سرشار از ناگفته‌ها
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:45:24
نمایش سیلانس | سکوت؛ سرشار از ناگفته‌ها | عکس

بر‌اثرِ گرمای بیش‌از‌حدِ هوا؛ یخچال‌ها و کوه‌های عظیم قطبی آب شده و با پیشروی دریاها و اقیانوس‌ها تقریباً تمام خشکی‌های جهان زیر آب فرو رفته‌اند. تحتِ‌تأثیر نفوذ آب؛ آدم‌ها کم‌کم دارند لاک و پولک در‌می‌آورند و به موجودات دریایی بی‌صدا بدل می‌شوند. آدم‌ها برای نجات زندگی خود از این سرنوشت، به خشکی‌های بلندتر پناه می‌برند...
امیر‌عباس توفیقی، حامد جعفری‌کیا، ‌علی شادکام، ‌غزل نعیمی، المیرا بکر، مهسا آذر‌شیب، نسیم ایمانی، محمد‌مهدی تیموری، نامی نبیل‌زاده و‌ محمد شاهی‌پور؛ بازیگران نمایش «سیلانس» هستند که تا اول تیرماه ۹۷ هرشب به‌جز شنبه‌ها ساعت ۲۱ به‌مدتِ ۱۱۵دقیقه در تئاتر باران؛ میزبان علاقه‌مندان است.

غزل نعیمى؛ متولد ١٣٦٧، دانشجوى دکتراى پژوهش هنر دانشگاه تهران و دارای مدرک کارشناسی بازیگرى و ارشد کارگردانى‌ست. او که بیشترین فعالیتش بازیگرى بوده؛ تجربه کارگردانى، طراحى صحنه و نور را هم در رزومه هنری‌اش دارد و بااشاره‌به‌اینکه چندبار در جشنواره‌ها در بخش‌هاى مختلف توانسته جوایزى کسب کند؛ افزود: «در‌حالِ‌حاضر، دغدغه مطالعه بینارشته‌اى تئاتر، جامعه‌شناسى و علوم سیاسى دارم و امیدوارم بتوانم حول همین مباحث، تز خودم را پیش ببرم».
وی گفت: «با‌اینکه شمالى هستم، بسیار به فضاى جنوب ایران علاقه‌مندم؛ به آئین‌ها، موسیقی و لباس‌شان. طرفدار نقاشى مکتب سقاخانه هم هستم که از نشانه‌هاى جنوب و آئین‌هایش بسیار الهام گرفته. مدت‌ها بود که دنبال یک متن براى کارگردانى در همین حال‌و‌هوا البته با رویکرد اجرایى متفاوت بودم. حتى چند داستان کوتاه را انتخاب کردم براى اقتباس. در‌همین‌پروسه بود که مسلم خراسانی متن را برایم فرستاد؛ بی‌نهایت از خواندنش لذت بردم و همان‌موقع همکارى و حضور در‌این‌گروه را پذیرفتم». وی بااشاره‌‌به‌اینکه متن و فضاى جنوب ایران برایش وسوسه‌انگیز بود؛ تصریح کرد: «و البته بحث مهاجرت که به‌نظرم یکى‌از مهم‌ترین دغدغه‌هاى انسان معاصر ایرانى شده است».
این هنرمند جوان گفت: «پروسه تمرین ما طولانى بود. اتودهاى مختلفى ارائه شد. اوایل، بازى کاملاً واقع‌گرایانه‌اى را ارائه مى‌دادم ولى کم‌کم چاشنى بازى با دست‌ها و حالت‌هاى اغراق‌شده اضافه شد؛ تا‌جایى‌که احساس کردیم دارد زیاده‌روى مى‌شود و تعدیلش کردیم. گروه ماهیگیران (بازیگران فرم) هم وقتى اضافه شدند، کار را تکمیل کردند».
او که نقش «راحیل» را دراین‌کار برعهده دارد، دراین‌باره توضیح داد: «راحیل به‌معنىِ مسافر و کوچ‌کننده است و دقیقاً همین اسم، شخصیت را در نمایش «سیلانس» نشان می‌دهد. او در فضایی بسته بزرگ شده و زجر کشیده؛ ولى به‌واسطه دوستى مثل لیلا؛ روشنى هم دیده». وی باتأکیدبراینکه «راحیل» نابیناست؛ ولى ‌هوشیار، افزود: «راحیل با وجود همه دردهایش تلاش مى‌کند و ساکت نمی‌نشیند که به‌نظرم یکى‌از خصلت‌هاى مهم زنان ایران معاصر است. راحیل را به‌خاطرِ لحن شاعرانه و در‌عینِ‌حال صمیمانه‌اش دوست دارم، به‌خاطرِ راحتی با تماشاگر وقتى به‌او زل مى‌زنند، به‌خاطرِ خاکسترى‌بودنش». وی درپایان گفت: «سال پیش هم تجربه یک مونولوگ از احسان صبوحى داشتم. متن افسانه نیما بود. بسیار‌هم نقش سختى بود و مدام با تماشاچى بازى چشم‌در‌چشم داشتم ولى ارتباط از جنس راوى کلاسیک برقرار مى‌شد. نقش‌هاى دیگرم هم که در فضاهاى کاملاً متفاوت شکل گرفته بودند. مثلاً؛ «حساب پرداخت نمی‌شه» هادى عامل کمدى بود. «قاطیغوریاس» امیر گیل اکسپرسیونیستی و کارهاى دیگری که نمی‌شود تک‌تک نام ببرد. به‌علاوه؛ تصویر‌کردن دردهاى زنانه چه به‌صورتِ جسمانى و چه روانى؛ همیشه براى من اهمیت داشته و از دغدغه‌‌هاى هنرى من محسوب مى‌شود. «سیلانس»، روایت بخشى‌از همین دردهاست».

حامد جعفری‌کیا‌؛ متولد ١٣٦١ که کارشناسی ارشد سینما و لیسانس بازیگری از هنرهای زیبا دانشگاه تهران دارد؛ گفت: «به‌دلیلِ علاقه‌ای که به کار نمایش داشتم، از دوران دبستان به‌رویِ صحنه رفتم و به‌طورِجدی‌تر و مستمر از سال ٧٣ در جشنواره‌های دانش‌آموزی و استانی، فعالیت خود را ادامه دادم. پس‌از کسب جوایز استانی در‌حوزه بازیگری‌، تشویق به ادامه فعالیت و ورود به دانشگاه شدم و از‌آن‌زمان یعنی سال ٨٢، ضمن تحصیل به‌صورتِ حرفه‌ای‌تر به کار تئاتر و فیلم پرداختم». وی بااشاره‌به‌اینکه کار خود را در تهران پس‌از چند کار دانشگاهی درحوزه بازیگری و تئاتر عروسکی به‌عنوانِ صدا‌پیشه و عروسک‌گردان آغاز کرد و با «سند‌باد بحری» به‌کارگردانیِ وحید شاکری در سال ٨٤ به‌عنوانِ برگزیده جشنواره یونیما معرفی شدند؛ گفت: «از‌آن‌پس ضمن بازی در سریال‌هایی همچون زیر تیغ به‌کارگردانیِ محمد‌رضا هنرمند و آخرین دعوت به‌کار‌گردانیِ حسین سهیلی‌زاده؛ به‌عنوان انیماتور/بازیگر در پروژه آریو پهلوان کوچک که برنده جایزه جشن خانه سینما نیز شد، به فعالیت پرداختم. هم‌اکنون نیز ضمن فعالیت‌هایی که درحوزه بازیگری دارم، به‌عنوانِ انیماتور مجموعه کارهای سیا ساکتی و کارگردان در مجموعه مَثل‌های ایرانی در مؤسسه فرهنگی،هنری حور مشغول فعالیت هستم».
بازیگر نمایش‌های «کسی در گوشم زمزمه می‌کند بیا»، «مجلس عاشق‌کشی»، «بیا با هم حرف بزنیم»، «ملاقات با بانوی سالخورده»، «امیر‌ارسلان نامدار»، «آفتاب‌کاران»، «دال»، «وقتی که ما تئاتر کار می‌کنیم» و «دیوان تئاترال»؛ توضیح داد: «شخصیتی که در نمایش«سیلانس» ایفا می‌کنم، عدنان نام دارد و ویژگی‌ها و تمایزات او را تنها با دنیایی که در آن پا گرفته و قد کشیده و شرایط محیطی حاکم بر اثر موجود، جست‌وجو می‌کنم نه سایر آثار؛ چرا‌که ممکن است هر کاراکتر در هر اثر‌، ویژگی‌های متمایزی داشته باشد که مرا به‌عنوانِ بازیگر جذب خود کند و علاقه‌مند باشم که در آن نقش بازی کنم». بازیگر تله‌تئاتر «اطلسی‌های لگد‌مال‌شده» به‌کارگردانیِ هنری لیلا برخورداری و کارگردانی تلویزیونی مسعود فروتن؛ ادامه داد: «تمایزات عدنان در «سیلانس»، با مردمان هم‌زمان و هم‌مکانش ستودنی‌ست؛ مردی با اصالت و عاشق که حاضر است جانش را نیز برای این دو مهم فدا کند؛ عشق به سرزمینش‌، به محله‌اش‌، به‌ همسر و پدر و مادر و برادرش. عدنان، فریاد زمانه خویش است که قفل سکوت را می‌شکند و یکپارچه نه صدا که عمل می‌شود. گفته‌هایش‌، درد و رنج و اعتراضات فرو‌خورده مردمانی‌ست که سکوت و خود‌خوری را در برابر ظلم و جور ترجیح می‌دهند. اعمالش، مبارزه‌ای‌ست بر‌خلاف مردمانی که فرار را بر قرار و ایستادگی ارجح می‌دانند. عدنان، همان منِ پنهان و نهفته در هزارتوی ترس و هراس بشری‌ست که تنها در شرایط ایده‌آل و بدون سرکوب، لب به‌سخن می‌گشاید‌، رها می‌شود. او عدنان است؛ بی‌پرده سخن می‌راند و بنابراین، صدق و صمیمیت کلامش به‌جان می‌نشیند. رها و آزاد همچون ماهی به دل اقیانوس می‌زند و جسارتش تو را نیز جسور می‌کند. ردِ‌پایش در زندگی همه اطرافیانش دیده می‌شود و مسیر راه‌شان را ترسیم می‌کند». این هنرمند که سابقه کارهای تصویری همچون سریال‌های «در میان خاکستر»، «آشوب» و «عمارت بانو» را نیز در کارنامه‌اش دارد؛
وی درپایان گفت: «ارتباط‌ برقرار‌کردن با چنین شخصیتی، هیجان‌انگیز و از آن جذاب‌تر، درک آن شخصیت است اما فاصله درک تا اجرا و ایفای نقش چنین شخصیتی، مسافتی‌ست که باید پیموده شود؛ با تحلیل و تمرکز و ممارست. عدنان‌شدن، سیر و سلوکی دشوار است که حتی شبیه او رفتار‌کردن به‌منظورِ ایفای نقش، چالشی جدی‌ست که آرزو می‌کنم بتوانم از‌پسِ این مهم بر‌آیم».

علی شادکام؛ متولد ١٣٦٤ تهران و کارشناس ارشد کارگردانی دانشگاه تهران پردیس هنرهای زیبا که شروع فعالیتش در عرصه تئاتر از سال ١٣٨٣ بوده؛ درباره چگونگی برقراری ارتباط با نمایشنامه «سیلانس» گفت: «متن، دارای گسست زمانی و خط روایی در‌هم‌پیچیده‌ای‌ست که در قسمت‌هایی ماجرای حال را دنبال می‌کند و در قسمت‌های یاد‌آوری؛ پیش‌زمینه‌هایی که موجب اتفاقات زمان حال می‌شوند؛ اما راوی که شخصیت‌های مختلف در لباس آن در‌می‌آیند، همه در‌حالِ روایت از گذشته‌اند. از پس مرگی که دامن‌گیر همه شده است؛ مرگی نمادین که از قوزک‌های پاها شروع می‌شود و تمام تن‌ها را می‌پوشاند و در دهان‌ها فرو می‌رود».
بازیگر نمایش‌های «رومولوس کبیر»، «هملت ماتور»، «غرب حقیقی»، «توهم یک میمون خواب‌آلوده»، «جرس»، «خانه مشترک» و «دال» ادامه داد: «ساختار سیال ذهن مدِ‌نظر نویسنده، با ترکیب روایی و دراماتیک توأمان اجرایی اتخاذ‌شده سعی در القای نکات متن بدون تأکید و با‌تکیه‌بر تأویل و تفسیر مخاطب انتخاب شده است که امید گروه اجرایی هم بر کسب نقطه‌نظرات مختلف از‌سویِ مخاطبان است در گونه‌گونی برداشت‌ها تا بتواند به روح موردِ‌نظر خود دست یابد». او که کارگردانی نمایشنامه‌‌هایی از آندره پراگا، کارل فالنتین، هملت ماتور و هنریک ایبسن را در پرونده حرفه‌ای خود دارد، گفت: «از‌آنجا‌که خودم نویسنده هستم، انتخاب برای بازی در یک اثر برایم همیشه معطوف به کیفیت متن و ساختار نمایشنامه است. پیش‌از پیشنهاد بازی برای این اثر؛ در جریان نوشتن و ماجرای آن قرار گرفته بودم و با پیشنهاد بازی برای این نقش از‌طرفِ مسلم خراسانی با‌توجه‌به علاقه‌ای که به متن و کیفیت اثر داشتم، به‌این‌گروه نمایش پیوستم». او درپاسخ‌ به‌اینکه چقدر طول کشید با نقش ارتباط برقرار کند، توضیح داد: «عابد، آئینه‌ای‌ست از خود ما؛ با تمام تصمیم‌ها و حسرت‌ها و اراده‌ای که باید به‌کار ببندیم تا به جنگ ناملایمات و تقدیر برویم. در درون آزرده هریک‌از‌ما تمام سؤالات و چالش‌ها و دردهایی که کشیده‌ایم متبلورند؛ عشق فروخورده و داغ‌شده که سینه‌مان را می‌سوزد و دهان‌مان را دوخته است. روبه‌روی آینه می‌ایستم و به خودم نگاه می‌کنم؛ انگار من هم مثل عابد لالم، نمی‌توانم حرف بزنم. به دست‌هایم نگاه می‌کنم و به خودم می‌گویم: ٤٠سال به چیزی دست نمی‌زنی بعد می‌خواهی همه کار بکنی؛ دستانت هر‌چقدر هم بزرگ باشند، نمی‌توانی».
او درباره ویژگی‌های متمایزکننده این نمایش گفت: «مسائل مختلفی در‌این‌نمایش مدنظر بوده اما یکی‌از با‌اهمیت‌ترین‌ها، توجه به آئین زارگیری به‌عنوانِ شاخص و خرده‌فرهنگ‌های دیگری‌ست که در‌کنارِ‌همدیگر به جهان اثر وارد شده‌اند. «ای‌کاش می‌توانستیم با هم حرف بزنیم» یا «ما نمی‌توانیم با هم حرف بزنیم؛ چون زبان همدیگر را نمی‌فهمیم» بازگشت به برج بابل است که انسان‌ها متفرق می‌شوند و زبان‌های مختلف به‌جایِ نزدیک‌کردن ما به همدیگر، بین ما فاصله می‌اندازد. شاید بهتر باشد در این قیامت نژادها و رنگ‌ها، به‌جایِ حرف‌زدن، سکوت کنیم و به همدیگر گوش دهیم. «سیلانس»؛ کلمه‌ای فرانسوی برای مفهوم سکوت است؛ آنچه بشر به آن نیاز دارد».
این هنرمند جوان درپایان گفت: «تمام تلاش هنرمند در هر مدیومی، ارائه اثر خود به مخاطب و گرفتن بازخورد است. از همه دعوت می‌کنیم تا به دیدن نمایش بیایند و ما را با نظرات‌شان لبریز از لذت کنند. امیدواریم از دیدن ماحصل چندین‌ماه تمرین و تلاش و عرق‌ریزان روح این گروه، تأثیر خوبی در مخاطب‌مان ایجاد کنیم؛ به‌امیدِ دیدار شما در نمایش «سیلانس»».

منبع: روزنامه سراسری سایه

درباره نمایش سیلانس
۲۹ خرداد ۱۳۹۷