«زهر مارى» نکات مثبتى دارد و نمایشى تهى از اندیشه و فکر نیست و براى مخاطبش احترام قائل است و در این راستا کمدى خود را هم بر پایه موقعیتها و اتفاقات گذاشته و متوسل به شوخىهاى کلامى و جنسى افسارگسیخته نمىشود که در این مسیر بازیگرانش درخششى کتمان ناپذیر دارند.
«زهرمارى» قصه نابودى یک خانواده فروریخته و رها شده و داستان تزویر و ریاست که به خوبى مخلوطى از ملزومات برپایى یک کمدى- تراژدى به یاد ماندنى را فراهم کرده است. «زهر مارى» از همان ابتدا صادقانه رفتار مىکند و به مرور وجه افشاگرانه خود را به نمایش مىگذارد تا ما با یک درامِ حساب شده طرف باشیم.
قهرمان وجود ندارد و با تنیدن روابط شخصیتها در هم، فقط به تشریح موقعیت کنونى میپردازد و تا مىتواند تعادل را در هسته مرکزى حفظ مى کند که سیال بودن داستان در ذهن مخاطب تداوم داشته باشد. جهان پیش روى «زهرمارى» عارى از رستگارى است و همه در یک تباهى دست و پا مىزنند تا دستمایهاى براى قضاوت نباشند. سیر تداوم درام از کمدى تا رسیدن به یک تراژدى نفسگیر با بازیهاى درخشان و موقعیتهاى منطقى و فضاسازى درست از ویژگیهاى مشهود این نمایش است که طراحى صحنه و موقعیت بکر و رفت و آمدهاى کاربردى بازیگران در صحنه، قدرت نفوذ نمایش بر تماشاگران را بالا برده است.
بافت موقعیتى مناسب با سبک کار و گونه تراژیک و چیدمان درست رویدادها در فضایى متناسب با متن و درون متنى که ارجاعات مفهومى شایانى را به مخاطب مىدهد، نشان از یک هوشمندى و بهرهگیرى درست از امکانات موجود است و تدوام طولى و حداکثرى میزانسنها و به حداقل رساندن بازى با نور در تمرکز بیشتر مخاطب به عمیقتر شدن روابط پرسوناژهاى اثر کمک کرده است.
«زهرمارى» در موقعیتى خوب آغاز مىشود و ریتم مناسبى به خود میگیرد که البته مىتوانست در نیمه ابتدایى موجزتر هم باشد و نکته دیگر هم برخى کاشتهاى دراماتیک بود که شاید با کمرنگ شدن بتواند در ادامه و در اثرگذارى بیشتر عطف داستان کمک کند که به نظرم یکى از آنها مىتوانست نشان ندادن مخمر در خلوت دختر خانواده باشد که با بازى پنهان کارانه و مستاصل بازیگرش یک کدِ گل درشت به مخاطب مىدهد که دختر تقصیر بزرگى در این مخمصه دارد و افشا خواهد شد.
به هر رو «زهر مارى» نکات مثبتى دارد و نمایشى تهى از اندیشه و فکر نیست و براى مخاطبش احترام قائل است و در این راستا کمدى خود را هم بر پایه موقعیتها و اتفاقات گذاشته و متوسل به شوخىهاى کلامى و جنسى افسارگسیخته نمىشود که در این مسیر بازیگرانش درخششى کتمان ناپذیر دارند.
على شادمان با تسلطى دلنشین و یک ارتباط عمیق با کاراکتر میلاد و تینو صالحى با نقشى دور از کلیشههاى رایج و تیپ-کاراکترى که ذره ذره نفوذ مىکند و به وضوح مىرسد و نادر فلاح که بىتردید یکى از قدرتمندترین بازیگران حال حاضر تئاتر و سینماست که معادلات چند مجهولى در بازیگرى را با فرمول ذکاوت و تبحر در حس و تکنیک حل مىکند و خوش مىدرخشد. از انتخاب درست هستى مهدوى و حضور موثر خسرو احمدى هم نباید گذشت که کلیتى هارمونیک از بازیها را به نمایش گذاشته بودند.
«زهرمارى» یک تلخ و شیرینِ دلچسب است که باید به تماشاى آن نشست.