یادداشت کارگردان :
دو دلداده پس از نه سال دوری و اسارت با تن و روحی اکنده از رنج و اندوه و جلوه هایی ماندگار از ایثار و شجاعت دوباره باهم دیدار می کنند.
به زودی گلایه های موازی روشن می کند . آن دو به رغم آزمون هولناکی که از سرگذارنیده اند ، هیچ گاه از نام و یاد غافل نبوده اند و اینک به یمن فاصله ای که از گذشته گرفته اند به خوبی در می یابند چگونه خردی روشن به جای احساس و اندیشه انتقادی به جای هیجان در جان آنان نشسته است.
در نمایش اگر نرفته بودی کوشش براین است تا ستیز با دشمن نه در ابعاد معمول و جمعی بلکه در خطوطی ریز و تجربه ای فردی دیده شود.بنابراین تصاویر ذهنی دو شخصیت اصلی ، مخاطب را وا می دارد با انسان هایی با ابعاد واقعی روحی روانی و به دور از توصیف های رومانتیک و شبه ایده آلیستی رو به رو شود . ونیز تضادهای عمده آنان بین عشق و وظیفه ، امید و نومیدی ، حال و گذشته ، خود و دیگری ، و زیستن و مردن را با راستی و روشنی تمام بنگرد.
بی گمان دلمشغولی های آنان پس از سالها دوری ، اسارت و مرارت ، همان پرسش های همیشگی انسان درباره مسوولیت جمعی و تعهد عاشقانه است :
مرزهای تعهد تا کجاست ؟
آیا دل ها همیشه حریف رنج ها می شوند ؟
در دوره بحران و سختی از عشق انسان به انسان دیگر چه بر جای می ماند ؟ ترس از دست دادن دیگری ؟ خودخواهی ؟ یا اعتیاد به یک شیدایی دیرین ؟
و آیا بازآفرینی دردناک رابطه ای زیبا در گذشته ، گونه ای تلاش دردناک و ناموفق نیست که هیچکس نمی تواند بی ضرر و زیان از چنبره آن بگریزد؟
جواب قطعی را که هیچ کس نمی داند . اما تردید نمی توان کرد که د رجهانی سرشار از خشونت و ناامنی ، دوری و غفلت و جدایی بزرگترین عامل مرگ امیدواری های عاشقانه است . و نیز این هشدار که در عمق هر رابطه مهر آمیز یک نیکبختی شیرین وجود دارد که جهانی غدار ، مهاجم و بی رحم پیوسته در کمین نابودی آن نشسته است .
دراینجا جهان غدار و مهاجم زوج دلداده « اگر نرفته بودی » یورش بی امان دشمن و خشونت عریان جنگ با همه ابعاد واقعی و ویژگی های ویرانگر و غیر قابل انکار آن است .
در پایان بیننده به فراست در خواهد یافت که چگونه در جهان مهرورزی ، تعهد راستین و مسوولیت عاشقانه همواره بی مرز و جاودانه است .
توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیادهروی خیابان ولیعصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.