ترانه ای که از دل سرکوب و بغض و عقده های سرباز کرده بوجود می آید. زخم های که به شکل دومینو بر پیکر تمام جامعه و افرادش مینشیند.
داستان دختری که برای رهایی از ناهنجاری خانوادگی و محیطی از منزل می گریزد با آرزوی یافتن ماوایی که بتواند رشد کند و محبتی که پدر و مادر بی مسئولیتش از و دریغ نموده اند، را بیابد...
تماشاگر گرامی، درب سالن راس ساعت آغاز نمایش، بسته میشود و به هیچ عنوان امکان ورود پس از بسته شدن درب وجود ندارد.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نام خدا ضمن عرض خسته نباشید به گروه نمایشی آلستار
متن داستان نمایش آلستار را واقعا خیلی دوست داشتم. مشکلی که در جامعه ایران و سرتاسر دنیا زیاد به وجود می اید. کارگردانی نمایش خوب بود به چه دلیل به دلیل اینکه نو ع چیدمان و میزانسن بازیگران واقعا درست و خلاقانه بوده. صحنه آخر نمایش را واقعا دوست داشتم به طوری که بازیگر مرد جناب میرزا احمدی حس درون ایشان رادر بدن خود واقعا احساس میکردم. و همچنین بازیگر مردی که از قشر جنوب جامعه بوده و نه بیتقصیر و نه باتقصیر. عالی.
و همچنین بازیگر جوان دختر که شیرینی خاصی روی صحنه داشتند. و همیشه از بازپرس نوشابه طلب میکردند وپیتزا
یه سناریوی تقریبا تکراری اما با داستانی جذاب تر
یسری تپق و ناهماهنگی هایی بود که با گذر زمان بنظرم رفع خواهد شد
در کل چون به موضوعی میپردازه که یکی از معضلات جامعه و مبتلی به هست پیشنهاد میشه
امیدوارم روزی برسه که از کارهایی که بازیگر شناسی ندارن و فقط خودِ خودشونن حمایت کنیم تا با اینهمه صندلی خالی مواجه نشیم
خسته نباشید به بازیگران و عوامل
کلیت نمایش خوب بود. نوع اجرا و کارگردانیش نوآورانه و چند تا از بازیها خیلی عالی.
اما بقیه بازیها به سبب ضعفهایی که داشتند مثال وزنه ای سطح کار رو پایین میکشیدند و باعث دودست شدن بازیها و از نفس افتادن اجرا شدند.
موفق باشید.