در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم‌تئاتر کرونوس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:28:33
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان
+ ۱۰% مالیات ارزش‌افزوده
خانواده‌ای در سال سی هزار میلادی به دنبال راهی برای بازگشت به گذشته است.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگران کسانی هستم که «کرونوس» را ندیده‌اند

یادداشت مرتضی‌علی عباس میرزایی، کارگردان فیلم «انزوا»، برای نمایش «کرونوس»

«کرونوس» نقاط اشتراک فراوانی با سینما دارد و مشخصاً این نقاط اشتراک به علاقه شدید کارگردان به سینما و پیگیری همیشگی وی از این ژانر بر می‌گردد، به شخصه آثار پیشین علی صفری را دنبال کردم و نسبت به آشویتس زنان و نمایش هجوم و دیگر آثارش رشد به شدت عجیبی را در این اثر می‌بینیم.

یکی از نقاط قوت اثر بدون شک بازی همخوان و قابل باور بازیگران «کرونوس» است، بازی در اثری پساآخرالزمانی و درک شخصیت به نظر من کار سختی بود که بازیگران نمایش به خصوص بازیگر نقش دختر به خوبی و درخشان از پس آن بر آمد، نمایش در ابتدا فضاسازی قابل قبولی ارائه می‌داد و دقیقاً هنگامی که ما با ... دیدن ادامه ›› فضا آشنا شده و به نوعی عادت کردیم، حضور دختر جان عجیبی به اثر داد.

واقعیت امر من برای کسانی که این نمایش را ندیده‌اند نگرانم، دلیل اصلی حرفم هم ندیدن اثری است که نگرشی تازه به تئاتر ایران بخشیده است، زیرا ایجاد اثری با محوریت آخرالزمان (با وجود تمامی محدودیت‌های موجود) با دقت و ظرافتی که من از کرونوس دیدم اتفاق ویژه‌ای بود؛ بدون شک شاید سلیقه افراد با یکدیگر تفاوت داشته باشد اما منِ عاشق سینما، عاشق آثاری همچون کرونوس هستم.

از طرفی باید به دغدغه تاریخی و جالب متن اشاره کنم، این دغدغه در سایر آثار صفری هم مشاهده می شود اما در این نمایش به اوج عجیبی رسیده و اگر کسی با دقت کلیدهای نمایشنامه را پیدا کند در پایان اثر با رویدادی جالب روبرو می شود، دغدغه زمان برای خود من هم چالشی جذاب است که در کرونوس به خوبی به آن پرداخت شده است.

در کل با اجرای شسته رفته‌ای روبرو هستیم و در کنار کارگردانی، متن و بازی‌های درخشان گروه نباید از موسیقی تاثیر گذار و درجه یک اثر گذشت، و البته طراحی صحنه بی بدیل «کرونوس» قابل تامل است، اعتراف می کنم که مدت‌ها دنبال این بودم که معمای جابجایی آن را حل کنم، طراحی صحنه به شدت با متن منطبق بود و با بضاعتی که تئاتر دارد درجه یک بود
رهایی از زمان

یادداشت فاطمه درخشان، منتقد هنرنت، براى نمایش «کرونوس»

«کرونوس» نمایشی است که مخاطب در بدو ورود از طریق فضاسازی و موسیقی زنده متناسب با آن وارد دنیایی متفاوت، عجیب و ناآشنا می شود. بی مکانی و زمانی در داستان در کنار مبهم و عجیب بودن فضا، مخاطب را، مخاطبی که از زمان و مکان در شناخت موقعیت
خود و دیگر پدیده ها در این جهان بهره می برد، درگیر حل معمای زمان می کند.
 شاید بتوان گفت، «کرونوس» نمایشی است جذاب برای مخاطبانی خاص، که آشنایی و درکی پیشین با مفاهیم مهم داستان دارند اما به نظر می­ آید که مخاطب نا آشنا با فضای مفهومی نمایش هم درگیر موقعیت­ها، نقش­ها، دیالوگ­ها و بازی­ ها شود و در نهایت درکی متفاوت از نمایش در ذهنش به­ وجود آید.

نام نمایش ... دیدن ادامه ›› تداعی کننده فضای مفهومی اسطوره­ ای است، و از آینده­ ای تاریک خبر می‌­دهد که انسان­ ها را در فضای مخوف و مواجی تسخیر کرده است که برای حفظ بقای خود ناگزیر، به انجام هر کاری است. از دیدگاهی گویی با داستان­ های آخرالزمانی مواجه شده­ ای که خبر از اتفاقی قریب الوقوع و سهمیگن می­ دهد و گاهی برای سیاه جلوه دادن آن از صحنه­ ها و دیالوگ­ های خشن استفاده می­‌کند. بی­ زمانی در نمایش، خطی بودن زمان در دنیای مدرن را زیرپا می­‌گذارد و مخاطب را درگیر محاسبه زمانِ وقوع اتفاقات می­‌کند، اما به نتیجه‌ای نمی‌رسد. آنچه مسلم به نظر می آید راه حل گذر و خروج از این مصائب، بازگشت به گذشته تعریف می­ شود و این یادآور اسطوره بازگشت به عصر طلایی از اسطوره های مهم یونانی است. عصر طلایی همان دوران کمون اولیه است، دورانی که قوانین طبیعی و بر اساس آن عدالت حکمفرما بود و انسان­ها بر اساس قوانین عادلانه از جهان سهم می­ بردند. بازگشت به گذشته بارها در نمایش نشان داده می­ شود، هر چند که تکرار آن در برخی صحنه ها ذهن مخاطب را مشوش می­ کند، همان­ جا که خطی بودن زمان در ذهن انسان مدرن را زیرسوال می­ برد، اما راه­ حلی می­ شود برای باز شدن گره­ های ایجاد شده در داستان.

مفاهیمی شبیه به کهن­ الگوهایی نظیر خانواده، مرد، زن و مادر در داستان به چشم می­ خورد. از ویژگی­های دوره سیاه به تصویر کشیده شده در نمایش، جنگ همه علیه همه تا شکار انسان­های دیگر برای حفظ بقاست. گویا در این میان حفظ منافع خانواده اهمیت دارد،  آن هم تا آنجا که منافع فردی اجازه می دهد. البته نوع روابط میان شخصیت­ها، پدربزرگ، پدر و برادرها نیز نشان از تغییر مفهوم خانواده در آینده دارد. نگاه سطحی و جنسی به زن  و زاد و ولد به عنوان کارکرد اصلی وی و گاهی تقدس نقش مادر نیز در این میان دیده می­ شود. اما آن چه در نهایت مهم جلوه می­ کند بازگشت به گذشته ازلی است.

بازی­های حساب شده­‌ی بازیگران، شخصیت­های متفاوت داستان را به­ خوبی باورپذیر و جذاب می­‌کند، اما گریم، فیزیک و صدای بازیگر پدربزرگ، مخاطب را با شخصیتی پیر مواجه نمی­‌کند، شاید هم سن، پیری و جوانی از آن دست مقولاتی است که در پس بی­ زمانی در نمایش نیز مهم شمرده نمی­ شود. اما به هر حال تنها از طریق دیالوگ­ها می­‌توان سن و نقش شخصیت­ها را حدس زد. می­ توان گفت که ورود بازیگر نقش زن، داستان را به نقطه اوج می‌­رساند، آنجا که شخصیت­ها دچار درگیری ذهنی درباره خود می‌­شوند و مخاطب را بیش از قبل وادار به رمزگشایی می­ کند و در این میان بازی خوب شخصیت زن داستان این امر را تقویت می­‌کند.

در کل نمایش «کرونوس»، شاید نتواند به لحاظ محتوایی مخاطب عام را با خود همراه کند، اما مخاطب عام نیز جذب بازی­ها، طراحی صحنه و موسیقی زنده که همراهی محدود اما تاثیرگذاری دارد، نیز می‌­شود. با این حال کارگردانی، طراحی صحنه و دیگر مولفه های آکسسوری در چنان سالن اجرا و بازی­ های حساب شده بازیگران قابل تقدیر و تحسین است.
در باب کرونوس

آریو راقب کیانی
روزنامه آرمان امروز

اسطوره‌ها همیشه توانسته‌اند با روایت قصه‌های عامیانه، ضمیر ناخودآگاه جمعی را با خود همراه کنند و البته این سروکار داشتن با ناخودآگاه، کارکردی رویاپردازانه انحصاری برای هر فرد در پی داشته است. اسطوره‌ها سخن خود را نمادین می‌گویند که این نیز البته اشارتی به ناخودآگاه دارد؛ ناخودآگاهی که در یک فضای فرازمانی – فرامکانی می‌خواهد شکل بگیرد و قوام یابد. «کرونوس» نیز اسطوره‌ای است که مختصات خاص خودش را دارد. «کرنوس» حاصل ازدواج گایا (مادر) و اورانوس (پدر) است. گایا از زندانی‌کردن فرزندانش توسط اورانوس ناراحت است و تنها کرونوس است که خواسته او را برای مقابله با اورانوس اجابت می‌کند. علی صفری در تازه‌ترین اثر خود، نگاه بینامتنی به این اسطوره داشته است و با ارجاعاتی که داشته است، «کرونوس» را خلق کرده که همچنان بر مسند سلطنت زمان فرمانروایی ... دیدن ادامه ›› می‌کند. چرخ‌دنده‌های زمان «کرونوس» نمایش علی صفری در یک بستر اسارت‌گونه خیلی وقت است که دیگر نمی‌چرخد و گویی می‌خواهد ایستایی کاراکترهای زیرزمینی‌اش را در یک زمان تکرارشونده به رخ بکشد. هر چند که نگاه معاصر و به تعبیری پسامدرن کارگردان اثر همچنان به این اسطوره وفادار است، ولیکن شخصیت‌های خلق‌شده مقتضیات خود را در این بازآفرینی دارند. داس کرونوس جای خود را به سلاح گرم داده و تکثیر شجره‌نامه این اسطوره‌های درهم تنیده، به آینه چندتکه و شکسته‌شده‌ای مبدل‌شده که چهره‌های خود و هم نسل‌های زاده‌نشده‌اش را مدام در انعکاسش بازمی‌آفریند. تلاش برای زنده‌ماندن و زنده نگه‌داشتن نسل در نمایش «کرونوس»، شخصیت‌های مسخ‌شده‌ای را نمایان می‌سازد که هیچ درکی از دگرگونی و دگردیسی خود در این چرخه‌ای‌شدن زمان ندارند و حتی کاراکتر ایلای (با بازی رها حاجی‌زینل) به‌عنوان زن قهرمانی که تلاش می‌کند، خانواده‌اش را از متولدشدن‌های پیاپی نجات دهد، نافرجام باقی می‌ماند. زمان در این نمایش همان‌قدر که می‌تواند بی‌اعتبار شود، به همان اندازه می‌تواند پیش‌رونده در جهت انسجام و در عین حال تناقض بین حوادث گردد. نحوه روایت نمایش نیز همان‌قدر که می‌تواند غیرخطی باشد، به همان میزان می‌تواند خطی باشد به‌نحوی که نقطه سر خط عبث‌وار می‌شود. نمایش «کرونوس» طبق فرمول از پیش تعریف‌شده عمل نمی‌کند. برخلاف قاعده همیشگی، این‌بار زمان را به زن می‌سپارد و مکان را به مردان. زمان به‌عنوان بازنمود خاطره‌ها بارها به مکانی مردانه رجعت می‌کند و فقط توان این را دارد که انتقام خونخواهی فرزندانش را دور بزند. شخصیت زن نمایش سمبل زمان یادواره‌ای در این مکان در بند شده است که هر چه را در بیرون از این زندان آهنی فراموش کرده‌اند، به یاد بیاورند. حافظه‌هایی که پیش‌تر توسط پدر و جدشان از بین رفته است! شاید معصیت «کرونوس» هم همان علائق انسانی باشد که با تولید مثلی ابتر می‌خواهد تنه درخت نحیف و شاخه‌های هرس‌شده را به هر قیمتی حفظ کند، حتی اگر روز و شبش با تولد هر روزه گناه‌های دیگر همچون کانیبالیسم (آدم‌خواری) و خشم سر کند؛ بسان اسطوره کرونوس! 
* منتقد تئاتر