-" این پاکت، اینم تمبر، لییییس بزن !! "
- " اووه، اینها نامه های میتینگاتون هستن ؟! "
-" نه اینها یسری بمبهای ظریفی هستن که نیاز به آب دارن ! "
" دوست داری که منو دوست داشته باشی ؟ "
این جمله آخریه برام شیرینیه خاصی داشت...
" نیم کیلومتر، سه ساعت با دایو شنا کردیم، ولی دریغ از یه موج !! تنها چند ثانیه زیر سایه بودم، اونم سایه ی پرنده ای بود که از بالا سرم رد شد !! ببین، نگاه کن، جای طرح پرنده روی پشتم مونده !! "
-" بذار حدس بزنم نورمن، تو رفتی کل سوراخ سمبه های انجمن دختران مسیحی رو گشتی دنبال سوفی !؟ "
-" نه ! " "من رفتم تو استخر رو گشتم !! "
-" چی ؟!! "
-" نترس، همشون مایو داشتن !! "
- بببلی، منم از همینش میترسیدم !! "
-" هیچ میدونی جذابیت جسمی یعنی چی !! "
-" بله، وقتی یه هییپو پو تاموس یه هییپو پوتاموس دیگه رو میبینه و خوشش میاد، جذابیت جسمی پیش اومده !!"
-"پس برو کنار هیپوپوتاموس من داره میاد !!"