در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش انسانم آرزوست
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:52:20
۱۰ مرداد تا ۱۰ شهریور ۱۳۹۵
۱۹:۳۰  |  ۲ ساعت
بها: ۱۷,۵۰۰، ۱۴,۰۰۰ و ۱۰,۵۰۰ تومان

خلاصه نمایش: مهرک پولی از ارباب خود دریافت نموده تا آن را در جشن عمومی خرج کند اما در میانه راه هر بار اتفاقی باعث می شود مهرک بخشی از پول را برای کار دیگری هزینه کند و روز جشن دستش خالی است.

مکان

پایین تر از میدان حسن آباد، ضلع جنوبی پارک شهر، خیابان بهشت، تماشاخانه سنگلج
تلفن:  ۵۵۶۳۰۸۷۱، ۵۵۶۲۵۴۴۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با سلام

شبی بسیاز زیبا در کنار دوستان عزیز و دوست داشتنی به همراه حضور گرم و صمیمی هنرمندان گرانقدر جناب آقای هادی مرزبان و سرکار خانم فرزانه کابلی

اجرای بسیار زیبا و طنازانه همه عوامل نمایش دوست داشتنی انسانم آرزوست با کارگردانی خوب و سنجیده جناب آقای دکتر فتحعلی بیگی شبی بیاد ماندنی در قدیمی ترین سالن

نمایش تهران را برایمان ... دیدن ادامه ›› رقم زد.

به همه دوستان تماشای نمایش انسانم آرزوست را پیشنهاد می کنم البته با ذکر این نکته که فقط دو اجرا از این نمایش زیبا باقی مانده است

دست مریزاد به همه عوامل نمایش از عوامل پشت صحنه گرفته تا عوامل روی صحنه

خسته نباشید
مهدی خسروی این را خواند
پرندیس این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

نقد نمایش انسانم آرزوست ، به نویسندگی و کارگردانی داوود فتحعلی بیگی
یک کمدی درام تخت حوضی جذاب


تأثیرگذار ترین و تحول ساز ترین گونه های نمایشی ، گونه های اجتماعی و سیاسی انتقادی اند ، چون مسائل جامعه را به شکلی هنرمندانه به نمایش می گذارند و سبب می شوند هنر تئاتر کارکرد مؤثر و آسیب شناسانه پیدا بکند. این نوع نمایش ها عملأ نشان می دهند چنین هنری ریشه در زندگی دارد و به همین دلیل موجودیت عاطفی و ذهنی و ارزش های انسان مبنای تعریف زیبائی شناختی آن قرار می گیرد.

در رابطه با چنین گونه هاییباید گفت که تئاتر ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمایش اجتماعی و سیاسی قابل تأمل و ارزشمندی که مربوط ... دیدن ادامه ›› به مسائل دوره بعد از پهلوی ( دوران معاصر ایران ) باشد، نداشته است ؛ اغلب نمایش های ظاهرأ سیاسی و اجتماعی به دوران پهلوی یا قاجار یا به مسائل جبهه وجنگ ونمایش های مذهبی،آئینی سنتی و یا به پرفورمنس های مناسبتی اختصاص داشته است . کارگردانان و نویسندگان ایرانی به طور محافظه کارانه ای به مسائل اجتماعی ، سیاسی و مشکلات ومعضلات جامعه بی توجه بوده اند ویا از طرح نمودن چنین موضوعاتی دوری کرده اند.درخلأ ونبودن ژانرهای مورد نظر ، معمولأ تنها نمایشی که در قالب داده ها وداشته های گذرا و مقطعی به طورجسته گریخته به مضامین اجتماعی و گاه سیاسی جامعه معاصرایران اشاراتی انتقادی داشته است ، نمایش ایرانی "کمدی تخت حوضی"یا "سیاه بازی" بوده است.به همین دلیل،این نمایش محبوبیت زیاد وقابل توجهی داشته و دارد وچون درآن از ترانه ها و موسیقی های اصیل ، جذاب محلی و ایرانی هم خیلی خوب وهنرمندانه استفاده می شود ،همواره برای مردم عادی و حتا خواص ، جذابیت و مقبولیت داشته است. این نمایش که در اصل"کمدی" بوده،طی دوره های بعد و بتدریج به " کمدی درام" تبدیل شده و علاوه بر خنداندن و تفریح و تفرج ذهنی وعاطفی تماشاگران،همواره ذهن آن هاراهم دررابطه با مسائل ومشکلات جدی جامعه فعال کرده و کلأ ازهمه نمایش های ایرانی دیگری که اجرا می شوند، به احوالات ونیازهای روحی، روانی وفکری مردم نزدیک تر بوده است .

کمدی درام "تخت حوضی" یا سیاه بازی" انسانم آرزوست" به نویسندگی وکارگردانی "داوود فتحعلی بیگی" که هم اکنون در تماشاخانه " سنگلج " اجرا می شود ، دارای همه شاخصه ها و خصوصیات کلیشه ای وبدیهیت یافته این نمایش است،اما هم ارز با آن ها نیز در رابطه با "انتخاب موضوع" و مخصوصأ " هر چه اجتماعی تر و انتقادی تر کردن" ژانر موضوعی نمایش، که گاهی سیاسی و انتقادی هم می شود ، نمایشی قابل تأمل و توجه است. این نمایش، تماشاگران را شاد می کند و می خنداندو ضمنأ به شکلی انتقادی وبا طنز های گزنده، ذهنشان را هم معطوف به مسائل پیرامونی و اجتماعی می نماید ؛ در کل ، تحلیلی نمایشی ومجمل ازموارد غیراخلاقی،رشوه خواری، زد و بندها و روابط اداری ظالمانه و برخی سوءاستفاده هاست که نشان می دهد " انسان بودن درچنین جامعه ای ازبین رفته" و باید با فانوسی روشن و در روز، همانند مرشد و پیری که "مولانا" دراشعارش به او اشاره کرده است ، درپی یافتن یک انسان واقعی بود ؛ این انسان واقعی نهایتأ در پرسوناژ سیاه نمایش (مهرک)، موجودیت واقعی پیدا می کند، چون او مزاحم آدم های بد ومنحرف و مدافع انسان های شریف، نیازمند و مظلوم است.

در نمایش "انسانم آرزوست" ، "طنز کلامی کنائی وانتقادی" محوریت بیانی پیدا کرده است: " پاسداری ازعرض وناموس مردم کمتراز پاسداری از مرزهای جغرافیائی نیست " ، " خیلی از وقت ها به اسم ما تور می اندازند و به اسم خودشون صید می کنند " ، " همکار از همکار حق حساب می خواد " و مردی که شغل انتظامی و قانونی دارد، رشوه می گیرد ومی گوید: " این جا قانون حرف آخر را می زند ! "

داشته هائی مثل " جوابیه های بداهه گونه و غیرقابل انتظار طنز آمیزومتناقض"، " نکته پردازی ونکته پرانی" ، "استفاده ازلهجه های محلی" ، " اشتباه گوئی به منظور تغییر مضمون و انتقادی کردن کلام" ، "نیش زبان"، "اظهارات کنائی"، "حرکات ناگهانی و تصادفی" ، " ادا و اطوارهای معنادار" ، " ترانه های محلی ، شاد ،رتمیک وضربی" ، "حرکات موزون" ،" زنپوش و زن نما شدن مرد" و.. . سبب جذابیت نمایش شده است .

نمایش به همان اندازه که سرگرم می کند و می خنداند ، از جنبه های اجتماعی و سیاسی برخوردار است . فقط بخشی که مربوط به استفاده ازمضمون شعر"مولانا"است وحضورپیر ومرشد سفید جامه و سفید مو در روز روشن را نشان می دهد که با فانوسی روشن دنبال یک انسان واقعی می گردد ، اساسأ اضافی و غیر ساختاری ازکار درآمده ، چون خود نمایش چنین مضمونی را به بیانی نمایشی و جذاب تر نشان داده است؛ ضمنأ سنخیت نمایشی و موضوعی هم ندارد، زیرا نمایش"کمدی درام" است و با نشان دادن ناگهانی این " صحنه بسیار جدی " ، که بی شباهت به یک"مونتاژ" نامناسب درساختار یک فیلم هم نیست ، عملأ ضرباهنگ موضوعی ، ریتم عاطفی و انسجام ساختاری اجرااز بین رفته و دوگانگی پیدا کرده است. اگرهمین صحنه با همین مضمون به شکل کمیک اجرا می شد، تا این اندازه اضافی و شعاری جلوه نمی کرد . ضمنأ عنوان" انسانم آرزوست" برای این نمایش بسیار نامناسب است، چون مضمون نمایش را قبل از اجرا لو داده و همزمان آن را شعاری کرده است؛ بهترین عنوان برای آن که " مضمون و ژانر" به گونه ای غیرمستقیم ، زیبا و صرفأ تلویحی انعکاس یابد ،عنوان " به من چه ، به تو چه ، به کی چه" است که در خود نمایش هم چندین بار کارکرد بیانی و اجرائی دارد و اساسأ مرتبط ترهم به آن است.

استفاده ازهفت پرسوناژسیاه(مبارک ها) درکنار پرسوناژمحوری و سیاه نمایش ( مهرک ) با بازی بسیار زیبا ، گیرا و هنرمندانه "داوود داداشی"، ترفندی برای"سرفصل دهی نمایشی هرصحنه" وبهانه ای برای بهره گیری از اجرای نمایشی ترانه های ضربی ، شاد و ریتمیک است .البته " داوود فتحعلی بیگی" دراین رابطه زیاد از این ابتکار نسبی استفاده کرده است وحضور چندین باره، زیاد وتکراری این پرسوناژهای سیاه درصحنه، تاحدی براجرای نمایش سنگینی می کند.

همه بازیگران خوب بازی می کنند، باوجوداین ، بازی " شهرام مسعودی" درکنار بازی درخشان وهنرنمائی های"داوود داداشی" ،ستودنی و زیباست. تأثیر کارکردی و کاربردی موسیقی زنده و هنرمندانه نمایش بر حرکات بازیگران و حتا بر جای گیری آن ها وادامه صحنه ها ، کاملأ مشهود است و اساسأ "داوود فتحعلی بیگی" به گونه ای زیبا وابتکاری حفظ ضرباهنگ وریتم اجرائی نمایش را تاحدی به گروه موسیقی واگذارکرده است.

کارگردانی"فتحعلی بیگی" و نوشتن متن نمایش توسط او، تحسین برانگیزاست؛ اودرطراحی واجرای میزانسن های ساده که اساسأ از شاخصه های نمایش" تخت حوضی" است، وهدایت بازیگران و نوع بازی و شاکله حضورشان ، که به اقتضاء موضوع متن و نمایش انجام شده ، بسیار موفق است وطی دو ساعت تماشاگران را شاد ، خندان و راضی می کند.
نمایش" انسانم آرزوست " ، نمایشی زیبا ، جذاب ، شاد ، سرگرم کننده، تأثیرگذارو دیدنی است واحساس لذتی را که ازدیدن نمایش ایرانی انتظار می رود، کاملأ به تماشاگران تسری می دهد.

منتقد: حسن پارسایی
منبع: سایت ایران تئاتر
مهدی خسروی این را دوست دارد
همیار عزیز ، ای کاش خود تیوال حرفه ای برای فروش بلیط پیگیر بود . از صبح دوبار از tik8.com خرید نا موفق داشته ایم و پولمان و اعصابمان به جهنم ، دیدن نمایش را از دست می دهیم . لطفا اگر شما توضیحی دارید ( با اینکه زحمت اضافه است ) مرقوم فرمایید برای خرید چه کنیم ؟
۳۰ مرداد ۱۳۹۵
من روز گذشته بی هیچ زحمتی از تیکت خریداری و پرینت کردم. شاید اختلال موقتی باشد.
۳۰ مرداد ۱۳۹۵
وحید عزیز ، اختلال ( برای فروش بلیط چارتار ) بود . سپاسگزارم
۳۰ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و هو السلام
یک شب به یاد ماندنی...
و شاید تاریخی برای تیاتر ایران‌زمین.
دوشنبه، یازده امرداد هزار و سیصد و نود و پنج خورشیدی.
آیین افتتاح تیاتر "انسانم آرزوست" در قدیمی‌ترین تماشاخانه‌ی زنده‌ی کشور، "سنگلج"، با حضور استاد علی نصیریان.
آغاز اجرای نوترین و به‌روزترین نمایش آیینی "تخت حوضی" ایرانی به کوشش استاد بزرگوار، دکتر داود فتحعلی‌بیگی. پس از 5 سال دوری از صحنه‌های تیاتر و 2 سال نگارش متن.
روایتی از کشمکش میان پارادوکس‌های اعتقادی و رفتاری مردم این زمانه. زنگ خطری در مقابل جدال درونیِ "عدالت‌خواه"نماهای "به من چه"گو و کوشش بیرونی "مِهرَک"های ایستاده در میانه‌ی میدان "عدالت‌ساز"ی. بیان دردمندانه‌ای از منجی‌خواهی‌های سَرسَری و قشری، ... دیدن ادامه ›› تا گام نهادن به گودِ زمینه‌سازی‌های واقعی. از غریبی‌ها و بی‌کسی‌ها تا خود گم‌کردگی‌های نادانسته‌‌ی مُرکب.
روایتی از "مِهرَک"؛ سیاه‌ی که در میانه‌ی این جنگ جهانی میان گفتار و کردار، حرف و اعتقادش یکی‌ست و هیچ سیاست و راهبرد و مصلحت‌اندیشی نمی‌تواند پرده‌ای بر ندای حق‌گو و حق‌خواه دل صاف و ساده‌اش بیفکند. سیاه با همان سادگی و صمیمیت و راست‌گویی تاریخی‌اش بدون ترس و ریا و عافیت‌طلبی حرف‌ش را می‌زند و کارش را می‌کند. برای بیان و اجرای خواسته‌های داستانی‌اش دیالوگ می‌گوید، بداهه می‌رود، حرکت موزون می‌کند و تایید کلام و رفتارش را گاهی با قهقه‌های ته دلی، گاهی با دست‌زدن، گاهی با تایید سر و گاهی نیز با به فکر فرو بردن تماشاگران می‌گیرد. مهرکی که در کشاکش ماجراهای جشن شعبانی و در آن جنگل تضاد "عدالت‌خواهی" و "بی‌تفاوتی"، در میانه‌های تاریک روز، نور فانوسِ یک شیخِ موی‌سپید، ناخواسته روشن‌ش نگاه می‌دارد...
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انســانم آرزوست

استاد داود فتحعلی‌بیگی به همراه "داود داداشی"، سیاهی که 30 سال است با سیاهی خود مردم را می‌خنداند پا به سنگلج پیر گذارده؛ با روایتی وزین و نو از همان بخش از تیاتر اصیل ایرانی که برای نخستین بار با "تخت و خنجر" در آن گام نهاد. دست زبردست استاد در نگارش داستان و فکر خلاق وی در چیدمان حرکت و بازیگر نشان داد که درد، فقط گریه‌آور نیست. می‌توان به درد هم خندید و در میان خنده‌ها به فکر فرو رفت نه غفلت. می‌توان شیرینی قند شادی را با تلخی درد آمیخت و جرعه جرعه به فکر بهبود افتاد. بهبودی که باید از نقطه شروع شود تا به مساحت رسد. از نقطه‌ی فرد تا مساحت جامعه.
حضور در سنگلج در این شب بیاد ماندنی لطفی مضاعف داشت؛ و چه شیرین بود روشن کردن شمع‌دان این تیاتر در ابتدا و سخن استاد نصیریان در پایان اجرا، که این تیاتر را نوآورانه و کار داود داداشی را نقطه‌ی پایان بسیار زیبایی در کار سیاه خواند.
سعدی افشار؛ روح‌ت شاد و غریق رحمت.
داود داداشی؛ دِماغت چاق و رویت سپید.
استاد فتحعلی‌بیگی؛ تن‌تان به‌سلامت باد. آمین.