جمعه آخرین اجرا این تئاتر رو دیدیم با اینکه دیر نوشتم اما حیفم اومد ننویسم
میگم متن خوبه، میگم طراحی صحنه و دکور و لباس خوبه، میگم نور خوبه صداخوبه، نوازنده هم خوبه
میگم همه چی حتی اگه ایرادات کمی هم توش داره اما خوبه
اما یکی جلوتر از همه اینا داره می دوه
میگم چندین و چندتا تیپ و همینطورچند شخصیت رو اجرا کرد
میگم سوار متن نه جلوتر از متن بود
میگم که ما کیف کردیم آقای پناهنده،کیف کردیم از هنرتون از توانایی تون.. دست مریزاد
و در اخر خسته نباشید به کل گروه
سلام و خدا قوت_ بلیط نمایش رو تقریبا 2 هفته پیش گرفتم_ طول این هفته برنامه ریزی کردم که حتما به نمایش برسم_ حدودا 1 ساعت توی ترافیک بودم و دنبال جای پارک_ تا اینکه به دم در رسیدیم و اجازه ورود دوستم رو ندادن_ چون گفتن دامن پوشیده_ همزمان دختر خانم دیگری هم اومدن و ایشون رو هم بخاطر پیراهن کوتاه راه ندادند_ لطفا اگر امکانش هست_ به گفتن ((((((تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع میرساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم)))) این اکتفا نکنید_ چون حجاب دوست من و اون خانم هیج مشکلی نداشت_ و نکته اینجاست که من از حراست خواستم با یک ذره بین بیاد و اگر جایی از بدن 2 نفر پیدا بود بگه و اجازه ورود نده_ اون فرد فقط میگفت قوانین دانشگاه است. و جالب آنکه من وارد شدم و پیش مدیریت سالن رفتم و ایشون هم هیج حرفی نداشتن و فقط گفتن قوانین دانشگاه است. نمیدونم چی دیگه باید بگم اما همون لحظه یه خانم چادری از کنار ما رد شد و متاسفانه ایشون هم حرف نادرستی زد و رفت. پوشش ایشون و هر فرد دیگه ای قطعا به خودش مربوطه اما مکانی مثل نمایشخانه ها و به طور کلی جایی که هنر هست، جایی هست که ما کنار همدیگه میشینیم و فارغ از هر فکر و ایده ای، نگاه میکنیم و سعی میکنیم برداشت خودمون رو داشته باشیم.
امشب اجرا رو دیدم .
یک مونولوگ تاثیر گذار با متن کم نقص در سالن بسیار کوچک.
جناب پناهنده واقعا تو فضایی اندک چندین کاراکتر خلق کرد و واقعا درخشان بودن. چه بسا اگر در سالن بزرگ تری بودن هنرشون بیشتر به چشم میومد .
یکی از چالش های جناب پناهنده کار کردن با کارگردان بسیار جوان بوده که به نظرم به خوبی تونستن باهم ارتباط برقرار کنن و اجرای موفقی رو به صحنه بردن .
در جلسه نقد و بررسی حضور داشتم و مهم ترین سوالی که از آقای کیانی بزرگ پرسیده شد این بود:
چرا اسماعیل بزاز رو انقدر پریشان و آشفته نوشتید در صورتی که کاراکتر اسماعیل بزاز طنز و کمدی بیشتری میطلبید ؟
جواب آقای کیانی این بود که با توجه به زمانه ای درونش زیست میکنیم متن رو اینگونه نوشتم و اگر در موقعیت بهتری قرار داشتیم قطعا متن پویایی بیشتری داشت .
خسته نباشید میگم به تیم اجرایی
خداقوت