خیلی حس عجیبی نسبت به این کار دارم چون وقتی بهش فکر میکنم فقط دو تا کلمه به ذهنم میاد: خسته کننده و زیبا! و دقیقا تناقض این دو کلمه هست که این حس عجیب رو در من ایجاد میکنه. چطور ممکنه چیزی خسته کننده اما زیبا باشه؟ یا شاید هم ممکنه.
خود اجرا رو من خیلی دوست داشتم. بسیار عالی بود! مثل همیشه آقای شهرستانی که صحبت میکردن لذت میبردم!
فقط یه دوستی پشت سر ما نشسته بودن که درست موقع صخبتهای اون وسط انگار حوصلهشون سر میرفت! یا صدای برگهی اجرا که دستشون بود رو در میاوردن، یا پاشونو هی میکوبیدن زمین! گوشیشونم زنگ خورد، وسط اجرا هم پاشدن رفتن بیرون! ما کلی از صحبتها رو نتونستیم بشنویم!
جا داره همینجا خواهش کنم اگه فکر میکنین صحبتهای اون وسط برای استراحت مخاطبه یا دو ساعت نمایش خیلی طولانیه به دیدن این اجرا نرید لطفا!