بروشور رو خوندم ولی اسم کار و هنوز نگرفتم. اگه میدونین ممنون میشم راهنمایی کنین.
دلیل قهقهه های دوستان رو در زنگ اول هم نگرفتم. چون تمام مدت بغض وحشتناکی امونمو بریده بود و با خوردن زنگ بالاخره ترکید.
زنگ دوم شبیه اپیزود به قدرت رسیدن دختر کوچک خانواده در نمایش مشق شب بود با این تفاوت که این جا واقع بینانه تر بود و دلیل بسیاری از مشکلات عصبی بی دلبل نسل ما رو توضیح داد.
دیدن این نمایش بیش از هر چیز یاداور لحظات تلخ زندگیم بود و سنگینی باری که با مقایسه خودمون با قبل از این مثلا وقتی تونل زمان و نگاه میکنم بهم دست میده.
واقعا وحشیگری کادر مدارس پیش از سال های ۶۰ منهای ۳ تا این حد نبوده . لااقل تو عکس ها این مشخصه.
یاد بزم رزم افتادم و توصیفات حسین علیزاده از هجوم افراد خشمگین و بداخلاق و بددهنی که میمومدن و هر جایی که لازم میدیدن رو به محاصره خودشون
... دیدن ادامه ››
در میاوردن...
وگرنه آموزش چرا باید با داد و بیداد و توهین همراه باشه اون هم برای بچه های هفت هشت ساله؟
استعاره های فیزیکی در اجرا: کارخانه، پخش آیین نامه انضباطی از بلندگو، متن دیکته، ووو عالی بودن و vR انتهای کار بهترین پایان بندی ممکن.
و اما بنظرم برای اجرای این نمایش فصل خوبی نبود.
زنگ دوم میتونست کوتاه تر باشه یا هر کی میخواست اونجا رو ترک کنه و به سمت امیزود بعدی راهنمایی بشه.
موقعیت شکم نهنگ خیلی خوب بود و کلا پلاتوی عمارت روبرو فضای گرم و فوق العاده ای داره که اصلا دلم نمیخواست به اون زودی ترکش کنم.
ترجیح میدادم قوانین بیشتر روی تماشاگران اجرا میشد و درگیر موقعیت میشدیم.
در نهایت تجربه بسیار خوب هر چند تلخی بود و خوشحالم که دوران مزخرف مدرسه برام تموم شده.
از بازیگران این اجرا کوچیک تا بزرگشون صمیمانه ممنونم و خسته نباشید میگم.
با سپاس از سازندگان محترم این نمایش.