زنان جنگ، زنان درد، زنان عشق!
دکتر سحرصنیعی*
نمایش «نامههای عاشقانه از خاورمیانه» نمایشی زنانه است که تمامی ابعاد آن در جهت همین خصلت با درون مایه ترارژدی رسمیت مییابد.این نمایش سرگذشت سه زن را روایت میکند، که هر کدام با گویش خاص خود و به صورت تک گویی سرگذشت خود را شرح میدهند؛ در ابتدا زنی عراقی به روی صحنه میآید که هویت خود را از دست داده و به کشور دیگری پناهنده شده تا از فشارها و درگیریهای وطن خودش به دور باشد. دنیای مردانه و خشنونت باری که تمامی دلخوشیهای او را ربوده و میراثی چون ترس و تنهایی برای او باقی گذاشته و او را به قربانی شدن دعوت میکند. زن بعدی داستان، افغان است که از خیالات و زیباییها سخن میگوید اما در بومشناسی آن دنیای مردسالاری پنهان است که این زیباییها را از او ربوده و زشتیها را برایش به ارمغان آورده، زنی که ساختارها و سنت را در هم شکسته و در مقابل، چهرهاش با اسید در هم پاشیده و سرکوب شده است. این زن «هستی بااشتیاق» و «هستی محسورکننده» خود را به وسیله دنیای مردانه که در آن زیست میکند از دست داده است؛جرم او زنانگی کردن بوده که در روایتی تلخ به آنی در هم کوبیده میشود و با پارچهای بر صورت و چشمانی که کور شده در رویاهایش زندگی بدون درد و رنج را به تصویر میکشد. و قاب سوم زنی را به نقش در میآورد که آمریکایی تبار بوده و همسرش برای جنگ به کابل رفته؛ در دنیای خشونت آمیزی که مردان در راس آن بوده و سیاست را رقم میزنند؛ عشق، امید و شریک زندگیش را از او بازستاندهاند و در انتها جسد بیجانش به وی تقدیم میشود.در تجربه این سه زن، خشونتی از دنیای مردسالاری است که تا زمانی که زنان تنها در دنیای مردان زیست میکنند، آن را پایانی نیست.
* مدرس دانشگاه و جامعهشناس
چاپ شده در روزنامه آرمان-8 دی