“ آیا نباید به کودک بگوییم که در مملکت تو هستند بچههایی که رنگ گوشت و حتی پنیر را ماه به ماه و سال به سال نمیبینند چرا که عدهء قلیلی میخواهند همیشه «غاز سرخ کرده در شراب» سر سفره شان باشد. آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف مردم جهان گرسنه اند و چرا گرسنه اند و راه برانداختن گرسنگی چیست؟ آیا نباید درک علمی و درستی از تاریخ و تکامل اجتماعات انسانی به کودک بدهیم؟ چرا باید بچه های شسته و رفته و بیلک و پیس و بی سر و صدا و مطیع تربیت کنیم؟ مگر قصد داریم بچهها را پشت ویترین مغازههای لوکس خرازی فروشیهای بالای شهر بگذاریم که چنین عروسکهای شیکی از آنها درست میکنیم...”
صمد بهرنگی
ماهی سیاه کوچولو: سلام ماه خوشگلم!
ماه: سلام ماهی سیاه کوچولو! تو کجا اینجا کجا؟
ماهی سیاه کوچولو: جهانگردی می کنم.
ماه: جهان خیلی بزرگه، تو نمی تونی همه جا رو بگردی.
ماهی سیاه کوچولو: باشه، هر جا که تونستم میرم.
ماهی سیاه کوچولو خطاب به دو تا از ماهی ریزه ها با اشاره به ماهی ریزه ی دیگر( محمدمصطفی ملک)، در حالی که همگی در کیسه ی پلیکان گیر افتاده اند:
این روانی رو چرا دیگه با خودتون آوردین؟!