من اطلاعی از سوابق گروه نمایشی نداشتم. کار رو به دلیل متن درخشان بهرام بیضایی انتخاب کردم و به جد از انتخابم راضیام.
نمایشنامه ‹‹مجلس قربانی سنمار›› به واسطهی دیالوگهای کمنظیر بیضایی، میتونه هر کارگردان تنبل یا سهلگیری رو وسوسه کنه که اجراش رو تا حد یک نمایشنامهخوانی هم پایین بیاره و در عین حال با حداقلی از اقبال رو به رو بشه. خانم جوادپور رو تحسین میکنم، هم بابت دراماتیزهکردن اون متن درخشان، هم بابت طراحی حرکات و هماهنگی بازیگرها.
طراحی صحنه خصوصا با توجه به محدودیتهای سالن استاد انتظامی درخشان بود، البته با ذکر این نکتهکه کاش نورپردازی لااقل در صحنهی شروع و پایان بهتر میتونست تضاد بین بلندی بنای خورنق و سقوط سنمار رو نشون بده. بازیها هم قطعا جزو نقاط قوت کاره، و تلاش مهدی مکاریان برای اجرای نقش سنمار در مجموع فوقالعاده است.
پیشنهاد میکنم کار رو ببینید و ردیف سوم رو برای دیدنش انتخاب کنید؛ چون گرد و خاک ناشی از صحنه ممکنه برای کسانی که مشکل تنفسی دارن کمی آزاردهنده باشه.
یک نمایش ساده و دوستداشتنی
درمورد نمایشنامه دوستان نگران سنگینی متن نباشن
ی متن روان، بازی های دوستداشتنی و طراحی لباس و گریم خوب
نمایش خارج از ایراد نبود مخصوصاً نور صحنه
اما در کل نمایش قابل احترامی بود
خسته نباشید میگم خدمت تک تک عوامل
به راستی از همانش فرو افکندند که ساخت ...و این بدان بود تا گویند هرچه بلندتر سازید افتادن صعبتر! و هر چه کوشید در هلاک خود کوشید!این بدان بود تا گویی پستی بیاموزید !و گویند همطراز با خاکید !و گویند بیش مخواهید و دست از آستین بیرون مکنید
"دیگری گوید : "اگر همه نمیساختند جهان در آغاز آغاز خمد بود !بیغولهای ... !آری ـ مردمان به آن ارزند که میسازند
سنمار" :من که سنمارم بر میخیزم تا بگویم چگونه فرو افتادم، من که چون میافتادم، به آسمان نزدیکتر بودم تا به زمین ...تو [نعمان] مرا به درد چهل بار کشتن، کشتی به خدمتی که تو را کردم !و به خدا نمیکشتی اگر خورنق تمام نبود همچون قصه شهرزاد که شهریار، پی شنیدن پایانش، وی را زنده نگه میداشت ."...
درود بر همگی عوامل