در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال فیلم من دیه‌گو مارادونا هستم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:52:28
تو می‌دونی من از چیه مارادونا خوشم می‌آد؟ از اینکه تو زندگیش هیچوقت واقعیت و رویا براش مرز نداشت، وقتی بازی می‌کرد با همه وجودش بازی می‌کرد، پرواز می‌کرد، بازی نمی‌کرد، وقتی معتاد شد یه کوه کوکایین می‌ریخت جلوش د بکش همه چیزو تا تهش می‌رفت، خودشو لوس نمی‌کرد... همه‌اش برای این بود که واقعیت و رویا براش مرز نداشت، اگه هم داشت اون نمی‌تونست مرزشونو تشخیص بده

گزارش تصویری تیوال از نشست نقد و بررسی آوای تیوال فیلم من دیه گو مارادونا هستم / عکاس: نیلوفر علمدارلو

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست نقد و بررسی فیلم من دیه گو مارادونا هستم در پردیس چارسو / عکاس: سجاد احمدی مجد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست خبری فیلم من دیگو مارادونا هستم

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› علیرضا علویان: پرکار بودن دلیلی بر کار بی کیفیت نیست

›› بهرام توکلی: لحن طنز آثارم بیشتر می شود

›› ویشکا آسایش: بهرام توکلی با موشکافی فیلم می‌سازد

ویدیوها

آواها

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دلم می خواد این فیلمو دوباره ببینم
کاش یه راهی بود
منم دلم خواست اما فعلا هیچ راهی وجود نداره تا فیلم وارد شبکه خانگی بشه
۰۴ مهر ۱۳۹۴
دقیقا جناب جعفریان
باید صبر کرد
۰۴ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه سکانسی تو فیلم من دیگو مارادونا هست که خیلی دوست دارم سکانس قلیون کشیدن تو سفره خونه و بستن موتور پشت ماشین اوج عصبیت (هومن سیدی ) تو فیلم و سکانس زیبای دیگه خرد کردن شیشه ماشین به عنوان تلافی
رفتارها و پرخاشگری های عصبی و دیوانه کننده جامعه امروز
بعد از گذشت یک ماه از دیدن فیلم حس خوبی به فیلم دارم احساسم میگه فیلم متفاوت و خوبی بود که قدر دیده نشد توسط سینماداران و حتی مردم
دیروز برای پنجمین بار به تماشای "من دیگو مارادونا هستم" نشستم. در این تماشا، بیشتر از گذشته این حس به من دست داد که فیلمی بسیار مهم برای زمانه خودش را دارم تماشا می کنم. حسی که بعد از دومین تماشای "آرایش غلیظ " داشتم. در جای جای فیلم آقای توکلی، گوشه ای از زندگی خودم و یا برش هایی از زندگی روزمره ای که در اطرافم می بینم را می دیدم. الان چقدر به اون جمله آقای توکلی می رسم که می گفتند که فیلم "طنز" نیست و تنها لحنش "غیر جدیه".
ین لحن غیر جدی که دنیای کاملا در راستای جهانِ ترسیم شده بهرام توکلی در آثار پیشین اش را پیش روی تماشاگر می ذاره تا این بار به جای لحن سخت و دافعه برانگیز مثلا «آسمان زرد کم عمق» با لحنی ملایم تر به مساله ای عمومی تر نزدیک بشه.
در این فیلم، شخصیت محبوب و محوری من، نقش پدر با بازی جمشید هاشم پور بود. عضوی از خانواده که کنار نشسته و بهلول وار به این جهان جفنگ می خنده. این نگاه که بی شباهت به نگاه عبدالرضا کاهانی در دو اثر پیشین اش «اسب حیوان نجیبی است» و «بی خود و بی جهت» نیست، برای من بسیار نزدیک به معدود تصاویر دیده شده و ثبت شده از بی نهایت فِریم زندگی خودم و انسان های زندگیم در روزهای اخیر بوده.
این عدم باور داشتن به خود در شخصیت "رویا" و این زیادی خود را جدی گرفتن "فرزانه" و این باور به ناتوانی خود و عدم سازش با آن و تلاش برای اسم در کردنِ الکی در "فرهاد" و این درک نشدن شخصیت به ظاهر روان پریش "بابک" و این شخصیت مالیخولیاییِ احسان وار و توکلی گون "پیمان" که مرتب و بی وقفه، دیالوگ های فیلم ها را برای خود مرور می کند و این حس جاه طلبی "مادر" و این آرامش و خانواده دوستی ... دیدن ادامه ›› و سادگیِ بدوی و در سایه ماندن همیشگی "مهسا" و این تلاش "نویسنده دیوانه" برای رسیدن به ذات زندگی- اگر چه در حد فهم و توان خود- که برای من یادآور شخصیت غریب "نسرین" در فیلم قبلی این کارگردان، «بیگانه» می باشد و این تقابل شخصیت های "فرزانه" و "لیلی" و.....همه و همه من رو بی رحمانه به دنیای سیاهِ غیر جدیِ فیلم پرتاب کرد.
این لحن غیر جدی در همه جای فیلم، یادآور زندگی خودم و انسان های دنیای من بود که اون سنگ کوچیک، ناگاه وارد زندگی شون شده و "اثر پروانه ای"(Butterfly Effect) وار به همه جای زندگی مون سرک کشیده و به قول "فرزانه" تو فیلم: "از سی سال پیش، پته همه مون رو زده به آب" و فراتر از این موضوع که "کار، کار انگلیسی هاست!" ما رو به تاریک ترین بخش های وجود خودمون، یک به یک تبعید کرده تا شاید بتونیم روشنی ای از این گذر، برای ادامه راه پیدا کنیم...
1. "گوشه ای از زندگی خودم و یا برش هایی از زندگی روزمره ای که در اطرافم می بینم"
"یادآور زندگی خودم و انسان های دنیای من"
@علی_عبدالرحیم

2. پته ی هممون رو "داره میریزه" رو آب

3. روشنی ای برای ادامه ی راه وجود نداره! وقتی نویسنده ی دیوانه از فرهاد میخواد که پایانو بگه و فرهاد پایان خوش رو میگه، پایان خوشش تصنعی و خنده داره! وقتیم که پایان ناخوش رو میگه خودش دچارش میشه و آتیش میگیره! #اسب_تورین
۲۴ خرداد ۱۳۹۴
بهرام توکلی از موفق ترین کارگردانان چند سال اخیر سینمای ایران
واقعا از فیلم هایی که ارزش چند بار دیدن را دارد
۲۴ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید