در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مده آ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:02:20
امکان خرید پایان یافته
۱۷ تا ۲۹ مرداد ۱۳۹۵
۱۹:۰۰  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

- اقتباس از "مده آ" اثر اوریپید

فهرست قطعات موسیقی:
یا مِی لا (زار)
لالایی کردی
صدا او را شنیدم (با الهام از موسیقی نمایش گیل گمش)
فی لا خَوف (موسیقی مراسم زار)
اُیَمبُ سَوَ (موسیقی مراسم زار)
خاطر بیمی کز تو داره
موسیقی نیایش گاه تبتی
مُدَس مُدَس
صدا او را شنیدم (با الهام از موسیقی نمایش گیل گمش)
لاوَلاوَکَم (لالایی کردی)
نازنین سیف (موسیقی مراسم  زار)
هو یا مال (موسیقی مراسم  نوبان)
به زمینی (با الهام از اوستا خوانی)
پرستار داخل شد (با الهام از موسیقی "سوتانو" گروه Dead Can Dance)
مراسم ( با استفاده و الهام  از موسیقی مشک زنی ، نیایش های تبتی، نیایش های ایلام باستان)
کاروان، کاروان (مویه کردی)

خلاصه نمایش: مده آ مخالفت می کند، عصیان می کند، از ازدواج شوهرش با گلوسه، دختر پادشاه، ناخرسند است. چون می ترسند گزندی از او بر دختر پادشاه وارد آید، به او فرمان تبعید می دهند. مده آ تحقیر شده است. او تصمیم به انتقام می گیرد. جادو به کار می بندد و پادشاه و دخترش کشته می شوند. اما این کافی نیست. مده آ فرزندان خود را نیز می کشد تا هرچه بیشتر بر غم شوهر خاینش افزوده باشد و مده آ پرواز می کند. گریان است و  می رود.

- درباره گروه: گروه تیاتر"بِین" فعالیت‌های متمرکز خود را از سال ۱۳۸۹ آغاز نمود. این گروه با تاکید بر بازیگر به عنوان مولفه اصلی اجرا، هدف اصلی خود را جستجو برای کیفیت موزیکالیته در جهان بیرونی با استفاده از امکانات نمایشی و با مد نظر قرار دادن  تبادل با شرایط پیرامونی می‌داند. موزیکالیته (به عنوان مهم‌ترین عنصر پژوهشی گروه بین) حاوی ویژگی‌های موسیقایی است، اما فراتر از موسیقی، به عنوان یک ماهیت وجودی در طبیعت و رفتارهای انسانی قابل مطالعه است. مطالعه بر روی کنش‌های طبیعی و انسانی که به طور ذاتی دارای وجوه گفتگویی، چندآوایی، هارمونی و جذابیت هستند، هدف اصلی گروه بین در کلیه فعالیت‌هایش می باشد.

برای مشاهده اطلاعات "وقتی ما مردگان بر می خیزیم"، نمایش قبلی از این گروه، اینجا را کلیک کنید.

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش مده آ / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

عکس‌های پایه

نمایش مده آ | عکس نمایش مده آ | عکس نمایش مده آ | عکس نمایش مده آ | عکس

آواها

 
گفتگوی تیوال با شهاب آگاهی
مده آ اقتباس است چون ما زبان متن را عوض کرده ایم
 
گفتگوی تیوال با سارا اکبری و نهال فرجادی
مخاطب تئاتر اینقدر کلام شنیده، که وقتی حرکات بدن میبیند مجذوب میشود

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به سوی یک سیاست اجرا: ساخته شدن یک بدن-سوژه ی جدید از طریق موسیقی

مده آ،نمایشی است که پرسش های قابل توجه ای را در مورد «سیاست اجرا»(politics of performance)مطرح می کند.پس از به پایان رسیدن «اجرای سیاسی»،اکنون سیاست اجرا بدل به یگانه راه برساختن احساس و بدنی نوین از طریق تئاتر شده است.اسپینوزا یکی از نخستین فیلسوفانی بود که رابطه ی بدن و احساس یا عاطفه را در کتاب «اخلاق»مورد بررسی قرار داد.بدن علی رغم آن چه می نماید،صرفاً پدیده ای فیزیکی و مادی نیست،بلکه از طریق احساس یا عاطفه ساخته می شود.اسپینوزا راه افزایش نیروهای بدن که آن را «کوناتوس» می نامید را افزایش عواطف خیر و پرهیز از عواطف شر می دانست.خیر و شر در ادبیات اسپینوزایی نه واژگانی از پیش تعریف شده ،بلکه نیروهای افزاینده و کاهنده ی قوای بدن اند.پرسش اساسی این است که یک بدن چه زمانی تغییر می کند؟ و پاسخ اسپینوزایی:زمانی که عواطف یا احساس های آن دگرگون شوند.در سطح اجرا این بدان معناست که بدن از طریق رابطه ی برسازنده با احساس دائماً در حال تغییر شکل است.در حقیقت، تحت نوعی «سیاست موسیقایی»بدنی مواج ساخته می شود،که در پرتو موسیقی و رقصی بدنی که این موسیقی می سازد،به شکل گیری «سوژه ای نوین»از طریق تئاتر می انجامد.این «بدن موسیقایی» یا ریتمیک جدید در نوسانات دائمی احساس بر روی بدن از طریق موسیقی ساخته می شود.نمایش «مده آ» تلاش در ردیابی سیاستی نوین برای برساخت این سوژه ی جدید دارد.سوژه ای که در پایان کار متولد می شود:جیسونی جدید،که نیروهای آوایی بدن مده آ را از حنجره ی گُر گرفته اش عبور داده است...اما با یک بدن جدید چه می توان کرد؟ تولید بدن هایی که سازمان های معمولی و همیشگی خود را از دست داده اند تا کارکردی نوین بیابند:یک بدن هارمونیک یا ملودیک که ساختار تثبیت شده ی احساس را در رقص آوایی اندام ها فرو می ریزد:تولد یک سوژه ی دائماً دگرگون شونده از طریق موسیقی...یکی از مضامین اصلی مده آ و همین طور اثر پیشین شهاب آگاهی «وقتی ما مردگان ... دیدن ادامه ›› بر می خیزیم»که امروز اجرایی تمرینی اما بسیار دلنشین را از آن شاهد بودیم،انضمامی کردن عشق از طریق آوا و صداست...در این جا موسیقی میانجی یا وسیله برداشتن فاصله میان عاشق و معشوق می شود...موسیقی سیاست نوینی میان بدن ها می آفریند که فاصله ها را در سوز گلو و رقص اندام فرو می ریزد....«سیاست تن» در این جا مبتنی بر یافتن احساسی مشترک و وحدت دهنده از طریق موسیقی است...
از این جاست که «وظیفه»تئاتر نه ایجاد سرگرمی و نوعی شعف دیداری،بلکه تولد یک سوژه ی سیال و غیر ثابت از طریق تئاتر است...سوژه ای که می آموزد چگونه با یک «سیاست موسیقایی» در اجرا خود را هر دم بازآفرینی کند...این اهمیت مسیری است که نمایش «مده آ» در پیش می گیرد...نمایشی که می خواهد تغییری در مخاطب خود و حتی بازیگران خویش ایجاد کند، از طریق اجرایی که سیاست خاصی از بدن ها را برای پیوند بر می گزیند...
"در اینجا موسیقی میانجی یا وسیله برداشتن فاصله میان عاشق و معشوق می شود...موسیقی سیاست نوینی میان بدن ها می آفریندکه فاصله ها را در سوز گلو و رقص اندام فرو می ریزد....«سیاست تن» در این جا مبتنی بر یافتن احساسی مشترک و وحدت دهنده از طریق موسیقی است..."

مثل همیشه پر بار و دوست داشتنی
درود بیکران بر شما
۲۵ مرداد ۱۳۹۵
بیتای بزرگوار درود بر شما...
سپاس از لطف تان..
امیدوارم کار مهم و اثر گذار «گروه تئاتر بین»مسیر رو به جلوی خود را تداوم ببخشد تا به طور کامل ظرفیت های مستتر در رویکردهای خلاقانه اش را بالفعل کند.

باز هم بسیار ممنون ام از محبت شما..حضورتان در تئاتر ایران مستدام باد....
۲۵ مرداد ۱۳۹۵
ابرشیر عزیز درود بر تو...
فکر می کنم انضمامی کردن عشق از طریق صدا و آوا قدمتی طولانی دارد...البته هر صدا یا موسیقی ای نمی تواند تجسم دهنده ی عشق باشد...آن چه سبب شد از اجرای «وقتی ما مردگان برمی خیزیم» این انضمامیت عشق را ادراک کنم،(و همین طور از بخش هایی از مده آ)،مضامین و حرکات بدنی بازیگران به سوی یکدیگر بود:«زمستون دستامو گرم کن...».آوایی از اعماق حنجره در سوگواری عشق...البته عشق در این جا معنای بسیار گسترده ای دارد:«آتش است این بانگ نای و نیست باد/هر که این آتش ندارد نیست باد»...این حقیقتی است که بدون آن هر موجودی نیست می شود...مسئله فقط یک تلقی ویژه از عشق نیست...این نیروی پیوندی است که کل هستی را به هم متصل می کند...شاید این موسیقی است که بهتر از هر هنری «ذات متحرک»این حقیقت را به بند می کشد..هنرهای دیگر معمولاً آن را ایستا می کنند تا برای لحظه ای ثبت اش کنند...فکر می کنم این ظرفیت ها در نمایش کاملاً حاضر است به علاوه موارد دیگری ...البته ابرشیر عزیزم این گوش ویران شده از هر چیزی صدای دیگری می شنود:«چو شوریدگان می پرستی کنند/به آواز دولاب مستی کنند»...
۲۵ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گریه ی مده آ: بازیافت آرتو و گروتوفسکی در متن موسیقی ایرانی(امر زنانه میان تئاتر و موسیقی)

نمایش مده آ در راستای پروژه ی تحقیقاتی تالار قشقایی،اثری است که با بی باکی خود در مرز میان تئاتر و موسیقی می ایستد تا تجسمی آوایی به حرکات بازیگران ببخشد.مده آ بار دیگر با فاصله گیری از تئاتر مدرن،به خطی آرتویی نزدیک می شود که «تئاتر را با آیین های باستانی،موسیقی،رقص و حرکت»مرتبط می سازد.بازگشت به مولفه های حقیقی تئاتر به گونه ای فرم زدایی از «مده آ»ی کلاسیک و مدرن می انجامد که با بهره گیری از موسیقی های لک، زار جنوب و هم چنین لالایی کردی و... مدآه را در متن وضعیتی معاصر و در عین حال ایرانی بازسازی می کند.و این دقیقاً اهمیت کار شهاب آگاهی کارگردان نمایش است.در بروشور نمایش «هفده قطعه ی موسیقایی»به کار رفته در نمایش ذکر شده است...خلاقیت اثر در بهره گیری از مویه های موسیقایی ایرانی برای تجسم بخشی به مده آ ی تاریخی و هم زمان ارائه ی چهره ای متفاوت از جیسون،نشان از ابعاد افزوده شده به نمایش دارد.بیانیه ی کوتاهی که شهاب آگاهی پیش از شروع اجرا برای تماشاگران قرائت کرد،بر جنبه های پیش رو و آفریننده ی تئاتر در تقابل با فروکاست های رسانه ای ، زبانی ژورنالیستی و روزمره اشاره داشت که می توان گفت کشنده ی «شعرِ تئاتر»است.از این جاست که باید به «کارکردهای نادلالتی»موسیقی در اجرا به منزله ی «بیان امر بیان‌ناپذیر»از طریق آوا و نه کلام صحه گذاشت.اما، آیا با این وصف دقیقاً با دو مده آ روبرو نیستیم:مده آی تاریخی اوریپید و مده آی معاصر شهاب آگاهی...بی دلیل نیست که در نمایش دو مده آ حاضرند...مواجهه ی مده آ با خود آن جا که در وجهی مازوخیستی مده آی دیگر را در رقصی با گروه هم سرایان از پای در می آورد،یا آن جا که دست بر دستمال گردن خویش می نهد تا خود را خفه کند...یا آن جا که به سوی جیسون باز می گردد،همه گویای لحظاتی از امر زنانه اند که تنها از طریق رقص و موسیقی های پیشاکلامی دیدنی می شوند...امر زنانه به منزله ی حیطه ای که قابل بیان شدن ... دیدن ادامه ›› در تجربه زبانی مسلط نیست،با گونه ای «زبان زدودگی تئاتری»از طریق موسیقی خود را بیان می کند...از این جهت کار شهاب آگاهی تا حدودی یاد آور بعضی از تجربه های حامد محمد طاهری در نمایش هایی است مانند «خانه در گذشته ی ماست» که در آن آوا و پانتومیم «سیاست نوین بدن ها» را در شکل دهی به «تجربه ای غیر قابل بیان» یا «به زبان در نیامده »می آفرینند...اگر به بیان دلوز موسیقی از آن جایی آغاز می شود که نقاشی به پایان می رسد،آن گاه حرکت بازیگران بر صحنه ی مده آ به نحوی نقاشی کردن موسیقی است یا به عبارت دیگر ،موسیقی یا آوا را جسمیت بخشیدن.. با این حال،گاهی ناواضح بودن بعضی قسمت های کلام تا اندازه ای به فهم اثر آسیب می زند و می توان به این بخش ها که در ادراک نمایش نیز بسیار مهم اند،وضوح بیش تری بخشید...
طراحی صحنه ی بسیار دیدنی «مده آ» که دایره ای قرمز را از پس تیرهای چوبی بلند بر پرده ی سیاه تصویر می کند،به زیبایی دکوری انضمامی می سازد که تجسم غروب آفتاب ، اتمام غم بار و مویه های جیسون و دیگران است...و صحنه ی پایانی که جیسون لباس اش را از تن به در می آورد،گویی پوست انداختن خود اوست در سوگ مده آ و یاد آور این بیت شگفت از حافظ:«ماجرا کم کن و باز آ که مرا مردم چشم/خرقه از سر به در آورد و به شکرانه بسوخت»...
فقدان دکور خاص در اثر بیش تر یادآور سبک گروتوفسکی در تئاتر بی پیرایه است که در آن زوائد به سود تمرکز بر صحنه ی گسترده تر عمل بازیگران حذف شده اند...لباس ها ساده تر و معمولی ترند تا تمامی اهمیت را به سوی خود کنش و اجرا معطوف کنند.تعویض نقش بازیگران در اجرا برای مثال در نواختن آلات موسیقی قابل توجه است...و کارکرد جدیدی که از «رقص چوب» برای رابطه ی «پرخاشگرانه-عاشقانه» ی مده آ و جیسون گرفته می شود،بار دیگر قرار دادن متن اصلی در زمینه ی اندیشه و موسیقی ایرانی است...در این معنا،موسیقی با قلمروزدایی از ساحت تئاتر،امکان رسیدن به شکل نوینی از اجرا را فراهم می کند...اما باید به خاطر داشت که این تلاقی تئاتر و موسیقی مانند بعضی از نمایش های غالب«اجرای موسیقی در تئاتر و به بهانه ی تئاتر»نیست،بلکه بازتعریف و حتی تعریف زدایی از تمامی پاسخ های از پیش موجود به این پرسش است که «تئاتر چیست؟»،آن چه شهاب آگاهی در بیانیه ی پیش از اجرا بر آن صحه می گذارد...تلاش برای تعریف دوباره ی تئاتر از مناظری بس متفاوت...در حقیقت «مده آ» (Medea) خود به پرسش گرفتن تئاتر به مثابه «مدیا»(media)یا «رسانه» است...و مده آ «رمز عبور» از این «فضای رسانه ای -نمادین»غالب است...امر زنانه(فراسوی زنانگی و مردانگی غالب) به منزله ی مداخله در «تعاریف مسلط» که در آن «کشتن فرزندان» از سوی مده آ را می توان به مقابله ای تمام عیار با «تکثر مکانیکی تولید» و «پخش مکرر و تحمیق کننده ی رسانه» در بازتولید معانی مسلط در جهان معاصر تعبیر کرد...مده آ به مثابه هنر پایانی است بر مدیا(رسانه) به منزله ی تولید فاقد خلاقیت و بمباران تصویرهای انبوه در جوامع امروزی که حامل یا رسانای زندگی ها و الگوهای سلطه گر و استیلا طلب اند...
شهاب آگاهی تلاش می کند،تئاتر را به سمت جنبه های خلاقانه ای ببرد که صرفاً کارکردی فرمالیستی ندارند،در این جا مده آ خود بدل به پیشنهاد جدیدی برای کارکرد فرارسانه ای تئاتر می شود:مده آ– تئاتر در تقابل با مدیا(رسانه)-تئاتر...
بیتا نجاتی (tina2677)
"موسیقی یا آوا را جسمیت بخشیدن"
عینا اتفاق این احراست.
امان از صحنه پایانی که چه شگفت انگیز بود و ویران کننده ، امان از تاثیر مسحور کننده آوای مهدی اعتماد سعید ، براستی که نیکو ساحره اس است.
و سپاس بیکران از نوشتار روشنگر و دانش سرشار حضرتعالی
۲۶ مرداد ۱۳۹۵
بیتای گرامی سپاس بسیار از حسن نظر شما...
صحنه ی پایانی و این گریه را به آوا در آوردن ...ضجه های منقطع جیسون که مثل یک موج آوایی بالا و پایین می شد و نوسان می یافت بر زمینه ی مویه ای یکدست،ضربات حسی عجیبی بر ذهن مخاطب وارد می کرد...مدت ها بود که کم تر بازیگرانی را دیده بودم که با همه ی وجود و با تمام حس شان بازی کنند...زنده یاد «مجید بهرامی» یکی از این آخرین بازی گران بود...که شاید هستی اش را هم بر سر کار تئاتر گذاشت...امیدوارم کار این گروه بی وقفه اوج بگیرد و هر دم بیش تر به «تئاتر ناب» نزدیک شود....
۲۶ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
((زخمه های موسیقی و آواز بر پیکر صحنه ))
مده آ ،در امتداد کار(های) قبلی شهاب آگاهی(وقتی ما مردگان برمی خیزیم) ، در جستجو و کشف امکانات نمایشی و ابرازی مستتردر موسیقی بر صحنه تئاتر، می باشد.
مده آ تجربه ی مینمال تر اما همچنان جسورانه ای است برای آزمودن بیشتر ترکیب و در هم آمیختگی فرصت های موسیقیایی، حرکت و انرژی درونی جسم و صوت بازیگران بر صحنه و سایر عوامل تئاتر مانند نور و چینش و طراحی و....
شهاب آگاهی، مقدورات موسیقی در معنا پذیری و معنا زایی را در مواجه با حرکت، بدن و بیان بازیگران بر صحنه می آزماید و فرصت های موسیقیایی را به مثابه گستره نامکشوف ایجاد فضا و تولید معنا در نظر دارد.
نمایشنامه مده آ به دلیل مضمون دردآلود و شوریده اش بستر گرانسنگی است برای بروز حسی و جسمانی بازیگرانش به خصوص نقش مده آ بر صحنه و به همین دلیل برای آزمودن دریافت پذیری بر چنین اجرای موسیقیایی بسیار درست انتخاب شده است اما به نظرم انتخاب دو بازیگر برای نقش مده آ ، به ویژه اینکه تفاوت ماهوی معناداری در نوع بازی،جنس صدا و کنش هایشان بر صحنه شاهد نیستیم ، بی کارکرد باقی مانده و فرصت تمرکز انرژیک لذت زا را بر یک مده آ ، ازبرخی مخاطبان، سلب ... دیدن ادامه ›› کرده است.
به گمانم طراحی لباس مناسب تر و به کارگیری آکسسوار بیشتر(به صورت مینیمال) مثلا جامه زرین زهرآلود به شکل پرهای طلایی یا..... در معناپذیری این تجربه بسیار تاثیر گذارتر بود. جیسون و کریون و بازیگران دیگر ، لباس توسی ساده و مشابهی بر تن دارند که دربرابر لباس مده آها (با تفاوت ناچیزی در روپوش های پارچه ای )، معنایی را متبادر نمی کند. این موضوع در گریم هم حس می شود.. مده آ از تبار بربرها است و چهره متفاوت تر و قاعدتا برافروخته ترش، حس بهتری از خشم و کینه و درد آتشین اش انتقال می داد.(این تفاوت در رنگ موی صورتی آجیسون هم وطن مده آ تاکید شده)
انتخاب قطعات موسیقیایی اگزوتیک و آیینی از نواحی مختلف جغرافیایی ایران و جهان و اساسا به کارگیری دو نوع موسیقی زار و لالایی در ارتباط محتوی با مضمون نمایش بوده ، اما به نظرم در برخی از صحنه ها ارتباط معنازای بین صحنه و جنس موسیقی قابل دریافت نبود به طور ویژه صحنه ی وعده ی امان خواهی مده آ در صحبت با هموطن اش اجسیون ، برای برگشت به سرزمینش بعد از انتقام دهشتبارش...
سال گذشته ذیل برنامه های تئاترلهستان در تهران، نمایش<< آن هلی>> از گروه ZAR را تماشا کردم که رویه ای مشابه با رویه ی تئاتر"بِین"،در ایران تجربه می کند... به عنوان مخاطب ایرانی از وجود این گروه و بازیگران خوش صدای پرتوانش خرسندم.

ابرشیر گرامی...
من هم مده‌آ را پایین تر از "مکبث" و "ما مردگان" این گروه می دانم.انشقاق شخصیت مده آ در بعضی صحنه ها خوب نشان داده شده.خانم فرجادی در دسته ای از صحنه ها شخصیتی نزدیک به پرستار و معلم را می‌گیرند ، بدون انشقاق این امر ممکن نبود.داشتم فکر می کردم شاید خوانش دو شخصیتی مده آ به خاطر وحدت‌گرایی شهاب آگاهی نسبت به نمایشنامه بوده باشد.همه‌ی افرادِ خانه‌ی مده آ خود او هستند ، تنها ابعاد متفاوتی از او.انتخاب خانم اکبری به عنوان مده آی محوری تر شاید برای همین برافروختگی میمیک بیشتر ایشان هنگام ایفای نقش باشد.
درباره طراحی کم و بیش موافقم ، از زاویه ای به نظر می رسد طراح میان مینیمالیسم و بی چیزی سردرگم عمل کرده.از طرفی دیگر شاید ممتازی لباس مده‌آ نسبت به سایرین تاکید بر محوری بودن این شخصیت در نمایش باشد.
با این همه ضعیف‌ترین کار گروه بین بهترین مده‌آیی است که دیده ام.

یک خبر خوب ، مکبث قرار است بار دیگر در پاییز امسال اجرا شود...
۳۰ مرداد ۱۳۹۵
مهدی گرانقدر ممنون که متن ام را خواندید و من را از نظرات ارجمندتان مطلع فرمودید
۳۱ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید