عاشیق، هنرمند با ساز و نوای آذربایجان است.
عاشیق ها شاعر، آهنگساز، منظومه سرا، خواننده، هنرپیشه و داستان گوی مردم خویش بوده و سنتهای آذربایجان را سینه به سینه انتقال داده اند.
طبق سنتی کهن ، عاشیق های ماهر در حضور مردم باهم به دئییشمه میپردازند. دئییشمه درواقع ستیزه ای است میان دو عاشیق ، تا تبحر و دانش همدیگر را بسنجند. در دئییشمه قاعده بر این است ( هرکه باخت، ساز خود را تحویل داده و دیگر عاشیقی نخواهد کرد)
درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز میشود.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام اُلسون شُکَتوزَ اِلُزَ
بی شک برای ھر “آذری” نِگریستنِ یک تئاترِ -نامِ مرا باد می برد- مبتنی بر مَنِشِ “عاشیق”های آذرآبادگان در پایتختِ سرزمین فراقومی ایران، بسیار دلانگیز است. بِویژه که برخلافِ درازنای تاریخ دیارِ آذربایجان، این بار “عاشیق” یک دختر است که
عاشیقِ سلطان را در برابرِ سپاهش در “دئییشمه” شکست می دهد.
یاشاسین ایران…
درود
سپاس که "نام مرا باد میبرد" را به تماشا نشستید.
در ادبیات آذربایجان، چه غنایی و چه حماسی، زن از والاترین مقام و پایگاه برخوردار است. زن ابزاری برای رشد و تعالی مرد نیست. این ویژگی، برآمده از فرهنگ آذربایجان است. صرف نظر از زنانی مانند "سارای" که حفظ ناموس و ماندن بر میثاق عاشقیاش، پرآوازه شده است، در آثار کلاسیک و کهنی همانند "کتاب ددهقورقود" با زنهایی همانند "سالجان" و "بورلا خاتون" مواجه میشوبم که علاوه بر ... دیدن ادامه ›› زیباییهای زنانه، در خرد، نبرد و خلق حماسه نیز گوی سبقت را از مردان میربایند. در روزگار معاصر نیز "بالا زر خانیم" نمونهای دیگر از هزاران زن آذربایجان است که مردانگی را به مردان میآموزد.
شخصیت اصلی "نام مرا باد میبرد" ویژگیهای اشاره شده از زن در ادبیات آذربایجان را با توانمندی "عاشیقهای زن" آذربایجان، آمیخته است. او همانند تمام زنان آذربایجان، نمودی از امتزاج عشق و خرد است. زنانی که میبایست در پای آنان ایستاد و مردانه ستایشگرشان بود.