دختر: ببین من یه سیستمی دارم تو زندگیام به اسم راهپیماییهای طولانی مدت، من همینجوری شروع میکنم راه میرم، راه میرم، اصلا حرکتم رو قطع نمیکنم، ماشینا بوق میزنن، مردم بهم متلک میگن، ماشین میاد از روم رد میشه، برف میاد، بارون میاد ولی من همچنان به راه رفتن ادامه میدم. الانم اگه سوار شدم به خاطر این بود که خیلی خیس شده بودم یعنی حوصله راه رفتن دیگه نداشتم، خسته شده بودم. بعد بهخاطر اینم هیچی نمیشنوم برای اینکه تو گوشم موسیقیه. یعنی تمام مدت دارم به موسیقی گوش میدم. تو چی؟ تو به موسیقی گوش میدی؟ اونوقت چی گوش میدی اگه گوش بدی؟ چون میدونی، من آدما رو از موزیکی که گوش میدن طبقهبندی میکنم. یعنی اینکه واسم مهمه که بدونم کسی بلوز گوش بده یا جاز گوش بده یا موسیقی آلترنتیو گوش بده یا مثل من فکرش باز باشه اول باخ گوش بده بعد موسیقی آلترنتیو گوش بده. بعد همه رو پشت سر هم گوش بده و دچار هیچ مشکلی هم نشه. حالا چی گوش میدی؟
پسر: من داریوش گوش میدم.
دختر: نکتهشو گرفتم