در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ننه دلاور و فرزندانش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:49:59
۰۸ فروردین تا ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

خلاصه داستان:
آنا با سه فرزند خود در زمان جنگ با یک گاری دستی دست فروشی میکند، اما هر سه فرزند خود را از دست میدهد چرا ؟

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دخل و تصرف های بیش از اندازه و افراطی در نمایشنامه برشت از ارزش اثر به شدت کاسته بود. به گونه ای که پیام اصلی نمایشنامه که ضد جنگ بودن بود فراموش شده بود.
ننه دلاور که به دلیل اینکه کسب و کارش از راه جنگ رونق می گرفت همیشه آرزوی این را داشت که جنگ برقرار باشد اما تمامی فرزندانش را هم به دلیل همین جنگ از دست داد. اما... اما... شوخی های بیش از اندازه نمایشنامه برشت را به یک اثر ضعیف تبدیل کرده بود. کاش اگر قصد کارگردان کاستن از تلخی این اثر بود از شوخی های امروزی مثل خانه تئاتر خانم کاظمی و تبلت و رپ خواندن و هندی خواندن وغیره و غیره استفاده نمی کرد تا حداقل تماشاگر بتواند با نمایش ارتباط برقرار کند. ولی با این روش من احساس می کنم حتی خود بازیگران هم آن ارتباط لازم را با نمایش به دست نیاورده بودند! بازی ها به غیر از بازی امیر کربلایی زاده بسیار ضعیف بود.بازیگر نقش ننه دلاور که در تمام نمایش شاداب و بشاش بود و من حس یک مادر رنجدیده و مقاوم را از ننه دلاور نمی گرفتم. همین طور سایر بازی ها به همین منوال بود.
دخل و تصرف در نمایشنامه ها برای کاستن تلخی آن مشکلی ندارد. اما نه با شوخی های امروزی.کاش شوخی ها متناسب با زمانی که داستان نمایشنامه در آن اتفاق می افتاد تهیه میشد. اولین تئاتری بود که دیدم چند نفر در وسط اجرا از سالن خارج شدند.
در کل این اجرا تنها سودی که داشت این بود که تصمیم گرفتم نمایشنامه برشت را با دقت بخوانم تا قسمت هایی که در این اجرا به هدر رفته بود را از خود نمایشنامه به دست بیاورم.
در پایان امیدوارم تئاتر ما مثل سینمای ما به گونه ای نشود که برای فروش بیشتر به سمت کمدی های سخیف و افراطی پیش برود.
ی تئاتر خوب هم خندیدم هم فکر کردم دیالوگهایی که منو به فکر میبرد همراه با خندیدن
برام جالب بود که بدون دکور بود اما ما همه چیز رو تصور میکردیم
و اینکه چقد خوب که به جوونها فرصتی داده شده بود
نمایش انتقادی، به یاد ماندنی، موزیکال، کمدی، تراژدی و به نظر بنده می تواند تمامی سلایق را جذب کند.
بازیگرانی با بازی برجسته و نیز هنرجویانی که در حد قابل قبول رو به بالایی توانستند از پس نقش خود بر بیایند،
و مخصوصا فرصت دادن به کودکان در نقش های بزرگ،
به نظر من دیدن این نمایش ارزش دارد حتی برای کسی که خوشش نیاید
خسته نباشید جناب دژاکام و با تشکر از کل گروه و تیم همراه شما