تمام نا تمام من با که تمام می شود ؟!
روز گذشته به تماشای آخرین اجرای نمایش ناتمام نشستم . نمایشی که شاید برگ برنده اش همان نامش باشد ؛ «ناتمام» . درواقع از همان زمان که مخاطب بلیط نمایش در دست در صف ایستاده می داند قرار است به تماشای یک ناتمام بنشیند. اینجا خبری از نتیجه گیری نیست. قضاوت ممنوع است و تامل و درنگ جایز.
شاید بتوان یکی از بزرگ ترین نقاط قوت این اجرا را بازی سه بازیگر اصلی کار دانست. بازیگرانی که چیره دستانه در یک سوم ابتدایی نمایش تماشاگر را می خنداندند، سپس به تامل فرو می بردند و در نهایت، در طول یک سوم پایانی شوکه کرده و حتی ردی از اشک بر گونه شان به جای می گذاشتند.
تیپ سازی قدرتمند غزاله جزایری در کنار لحن به جای الهام شعبانی و البته حس اضطراب،تنش و تردیدهای ترانه کوهستانی،آمیخته ای قدرتمند بود از حضور سه بانوی هنرمند در صحنه .
صحبت از صحنه شد، شاید بتوان صحنه پردازی ساده این اثر را نیز جزو ساده های تاثیرگذار تلقی کرد. اوج اهمیت این صحنه پردازی به بخشی مرتبط است که تماشاگر صدای آنونس فیلم بیتا و نریشن خوانی این فیلم را می شنود، اما با هوشمندی کارگردان،نویسنده متن، یا طراح صحنه با تلویزیون هایی برفکی رو به رو
... دیدن ادامه ››
می شود.
دیالوگ های این اثر و طنازی های دوپهلوی نویسنده کمک می کرد تا مخاطب از هر تک گویی بازیگران به شکل تمام و کمال لذت بردهن وو درگیر محتوای روایات آنان شود.
شاید کم بودن دیالوگ های ترانه کوهستانی(نسبت به دو بازیگر دیگر) در یک سوم پایانی اجرا را بتوان جزو مسائلی دانست که می تواند برای برخی مخاطبان ایجاد شبهه کند.
از سوی دیگر زنگ خوردن موبایل ها، صدای پیام های کوتاه و حتی ویبره های گوشی مخاطبان غیرحرفه ای جزو موارد ناخوشایندی بود که مخاطبان حرفه ای را می آزرد .
گرچه این موضوع جزو ضعف های این نمایش نیست،اما شاید انتظار بی جایی نباشد اگر از منشی های صحنه و یا دستیاران کارگردان بخواهیم پیش از شروع نمایش به مخاطبان عام تذکر دهند تا موبایل های خود را خاموش کنند یا لااقل در حالت سایلنت(نه ویبره) قرار دهند .